پارت اول(شیاطینِ اعدامی!)

624 126 343
                                    

سلام!

این تریلر فن فیکه که اگه میدونستین چقد براش زحمت کشیدم حتما نگاش می کردین

ولی نمی دونین،منم برای این گفتم که بدونی زیاد بوده آره..😂

شوخی می کنم،اگه خواستین نگاه کنین ادیتش سخت بود و قشنگه=)

درک بهتریم از داستان بهتون میده^^

اگه از همینجا نگاه کنین کیفیت پایینه و اینترنت زیادیم‌ نمی بره:


_________________________________________

مقدمه

محافظ بیست و چندمین سنگی رو که نزدیک بود با زیر پای پسر رفتن اونو توی گل و لای بندازه با پاش کنار زد و راه رو برای اون باز کرد.

نگاهی به پسر انداخت که موهای نسبتا بلندی روی پیشونیشو گرفته بودن و چشمایِ سیاه درشت و مظلومش توی نور کمرنگ اون بعدازظهر درختای بزرگ جنگل رو به خوبی بازتاب می کردن.

استخون فک پسر با خطی به گردن ظریفش متصل می شد و جای شکاف نسبتا بزرگی روی گردن کرم رنگِ ماتش بود.

کل هیکلش توی یه کت گشاد و چرمی جا گرفته بود و چشماش هیچ حسی رو بازتاب نمی کردن.

غمگین به نظر نمی اومدن ولی به هیچ عنوان حتی جرقه ی کوچیکی به اسم خوشحالی توشون دیده نمی شد.

اون اصلا شبیه شاگردِ قبلی محافظ نبود که دو سال پیش اونجا رو ترک کرده بود.

پسر اون نگاه مهربون و لبخند همیشگی رو نداشت.

پسر اون ابرو های بالا رفته از اضطرابُ بعد از دیدن چیزای غیر منتظره ی اطرافش نداشت.

پسر عصبی نمی خندید و به نظر نمی اومد هیچوقت مثل شاگرد قبلیش بخاطر چیزایی که دوسشون داشت از خود بی خود بشه.

محافظ:"هنوزم می تونی برگردی"

محافظ گفت و نگاهشو از پسر کوتاه قدی که سعی می کرد با تند تر راه رفتن به قدمای بلند محافظ برسه برداشت و سریعتر از قبل جلو رفت و اونو پشت سرش جا گذاشت.

کمی فکر کرد و حرفشو ادامه داد:

م:"حتی بر نمی گردم که نگاهت کنم"

[The last Apprentice]Tahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon