8

496 114 11
                                    


ℬ𝓊𝓉 𝓁𝒾𝓈𝓉ℯ𝓃 𝓉ℴ 𝓂ℯ.
ℱℴ𝓇 ℴ𝓃ℯ 𝓂ℴ𝓂ℯ𝓃𝓉,𝓆𝓊𝒾𝓉 𝒷ℯ𝒾𝓃ℊ 𝓈𝒶𝒹
ℋℯ𝒶𝓇 𝒷ℯ𝓁𝓈𝓈𝒾𝓃ℊ𝓈 𝒹𝓇ℴ𝓅𝓅𝒾𝓃ℊ
𝒯𝒽𝒾𝓇ℯ 𝒷𝓁ℴ𝓈𝓈ℴ𝓂𝓈 𝒶𝓇ℴ𝓊𝓃𝒹 𝓎ℴ𝓊


ℱℴ𝓇 ℴ𝓃ℯ 𝓂ℴ𝓂ℯ𝓃𝓉,𝓆𝓊𝒾𝓉 𝒷ℯ𝒾𝓃ℊ 𝓈𝒶𝒹ℋℯ𝒶𝓇 𝒷ℯ𝓁𝓈𝓈𝒾𝓃ℊ𝓈 𝒹𝓇ℴ𝓅𝓅𝒾𝓃ℊ 𝒯𝒽𝒾𝓇ℯ 𝒷𝓁ℴ𝓈𝓈ℴ𝓂𝓈 𝒶𝓇ℴ𝓊𝓃𝒹 𝓎ℴ𝓊•••

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.

                  ~.𝓬𝓱𝓪𝓹𝓽𝓮𝓻 𝓮𝓲𝓰𝓱𝓽.~

زندگی آسون نبود . تو میتونی بهترین تلاشت رو بکنی و امیدوار باشی که بتونی به چیزی که رویاش رو داری برسی.
ولی بازم وقتی تو صد در صد وجودت رو براش میذاری... شانس اینکه بهش برسی خیلی کمه و بعضی موقعه ها هم که صفره.

جانگکوک قبولش کرده بود.
تهیونگ هیچوقت دوسش نداشت، تهیونگ قرار بود ازدواج کنه.
خیلی دردناک بود وقتی بهش فکر میکرد اما جانگکوک بالاخره داشت واقعیت رو قبول میکرد و امیدوار بود یه روزی ، شاید بتونه دوباره دوست تهیونگ بشه. وقتی که بهش نگاه میکنه،  دیگه قلبش نشکنه و زخمی نشه؛ شاید جانگکوک بتونه یه روزی موهبت اینکه صورت خوشچهره تهیونگ رو ببینه رو داشته باشه.

آهی عمیق کشید و به آرومی شروع به عوض کردن لباساش کرد. حالش اصلا خوب نبود ولی باید میرفت سرکار و بعدش با چارین نونا باید حرف میزد و بعد از اون باید دنبال یه جای جدید میگشت. نمیخواست یونگی بیشتر از این روی کاناپه بخوابه حتی اگه یونگی مخالفت میکرد و به روی خودش نمیاورد ، جانگکوک میدونست که یونگی داشت اذیت میشد.

جانگکوک گوشی اش رو برداشت و همون موقعه ویبره گوشی اش نشون دهنده مسیج جدید بود. گوشه های لبش به سمت بالا رفتن وقتی پیام رو خوند. پیام از طرف ریوسوکه بود که بهش صبح بخیر گفته بود و براش روز خوبی رو ارزو کرده بود.
این چند روز پیش، بعد از اولین تماسی که جانگکوک باهاش داشت، ریوسوکه و خودش هر روز باهم حرف میزدن. راجب چیزایی که روی اعصابشون بود نه ولی ریو برای جانگکوک از روزش و کارش تعریف میکرد و جانگکوک هم از دیونه بودنش راجب به عکاسی و رویاهای کوچولوش باهاش حرف میزد.

این دوستی جدیدی که داشت شکل میگرفت باعث خوشحالی جانگکوک بود و باعث میشد فکرش به چیزی جز تهیونگ مشغول باشه و نفسی بکشه.

بعد از فرستادن سریع جوابش، جانگکوک از اتاق موقت اش بیرون اومد. یونگی رو تو سالن جلوی تلویزیون پیدا کرد که لپ تاپش روی پاش بود. یونگی یه وبلاگ داشت که تجربه های آشپزی اش رو اونجا آپ میکرد و کلی هم فالوور داشت و از اینکه باهاشون حرف بزنه خوشش میومد. به قول جیهوپ اون واقعا کد بانوی خونواده مین بود !

Always and foreverTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang