PART|5

9K 1.4K 171
                                    

_یه ایده دارم میشه تو باشی مامانم؟لطفا لطفا لطفا

جونگکوک یک لحظه سر جاش خشکش زد

″بیبی این آسون نبیت و اونم یه پسره

_پس آپای دیگم شو ولی من مامان صدات میزنم تو ماامان منی

جونگکوک سعی کرد به تهگوگ توضیح بده:

«عزیزم اگه تو یه مامان میخوای بابات باید با یه دختر که دوسش داره ازدواج کنه»

تهگوگ با خوشحالی دستاشو بهم زد:

_اوه پس هر دوتون باهم ازدواج میکنید

″امم بیبی ما نمیتونیم با یه بیبی دیگه ازدواج کنیم″

جونگکوک به شنیدن این حرف تهیونگ رنگ صورتی ملایمی روی گونش نشست

«اون درست میگه عزیزم»

″ولی نگران نباش من بزودی برات یه مامان پیدا میکنم″

_باشه

تگوگ سرشو پایین انداخت و با انگشتاش بازی کرد و هر لحظه ممکن بود گریه کنه

_ولی میتونی تا اون زمان مامان من باشی؟لطفا لطفا لطفا

«آمم..بـ_باشه من میتونم مامان موقتیت باشم تا زمانی که بابات برات یه مامان پیدا کنه»

_واقعاااا آخ جون آپا من الان یه مامان دارم هورا

تهگوگ با چشمای پاپی شکلش یه باباش نگاه کرد و چند بار دستاشو بهم زد

″جونگکوک تو مجبور نیستی قبولش کنی اگه راحت نیستی″

تهگوگ اعتراض کرد:

_نـ...نه اون الان مامان منه

جونگکوک لبخندی زد:

«آممم...آره عزیزم و اینکه نه مشکلی نیست هر بچه ای نیاز داره که تجربه یه خانواده شاد و کامل رو داشته باشه و من عاشق بچه هام و حس میکنم به دلایل ناشناخته ای به تهگوگ خیلی وابستم»

«حالا باید برم فردا میبینمت عزیزم باشه؟»

تگوگ و تهیونگ سرشونو تکون دادن و جونگکوک به خونه خودش رفت

_آپا مامان رو دوس نداری؟اون واقعا خوب و خوشکله

″آییش...زود باش برو بخواب دیر وقته″

تهیونگ پیشونی تگوگ قبل از اینکه بره داخل تختش بوسید

وقتی به اتاقش رفت و خواست بخوابه دید که صحفه گوشیش روشن شد و پیامی از جونگکوک داره

جونگکوک:

تهیونگ ما فردا دوباره باید همو ببینیم؟

تهیونگ:

خب آره به نوعی تو به تگوگ قول دادی

جونگکوک:

اوه درسته اما کجا؟

تهیونگ:
خب ما هر دومون کلی کار باقیمونده داریم برا همین میتونیم همو ببینیم و تگوگ باهات وقت بگذرونه

جونگکوک:

خیلی خوب پس بیا بعد از کار همو داخل پارک****ببینیم

تهیونگ:

باشه پس میبینمت

جونگکوک:

شب بخیر😊

تهیونگ:

شب بخیر

بعد از اینکه تهیونگ به جونگکوک پیام داد گوشیشو کنار گذاشت و روی تخت دراز کشید ،با یاد آوری صورت بانی فیس جونگکوک لبخندی زد و چشماشو بست و خوابید

_____

لازمه تکرار کنم؟😂😂😂❤️

اوه راستش امیدوارم مشکلی با مامان صدا زدن نداشته باشید...

راستش داستان مال من نیست ولی اگه بخواید میتونم براتون تعغیر بدم کلمه رو

SINGLE FATHER ||VKOOKWhere stories live. Discover now