بعد از گذشت چند روز از اجرای دومین کار از نقشه ی جی لی و ژان، نوبت سومین کار رسیده بود.
جی لی یه بار دیگه به صورت ترسیده ی ژان نگاه کرد و گفت:
-پس کاری که بهت گفتمو میکنی. یادت نره، باید به موقع عمل کنی.
-ولی اگه بفهمه چی؟ اگه یکی ببینه؟
-احمق پس برای چی من نگهبانی میدم؟ نترس کسی نمیبینه. سریع میری توی رختکن و برمیداری.
ژان آب دهنشو محکم پایین داد، از استرس سر گوشهاش رو که روی صورتش افتاده بود توی دستهاش گرفت و درحالی که سمت چپ و راستش رو میپایید سمت رختکنها رفت. ییبو توی حمام مشغول دوش گرفتن بعد از زنگ ورزش بود. ژان سریع بلوز و شلوار ییبو که روی چوب لباسی پشت در بود برداشت و از رختکن بیرون اومد و بعد از گرفتن بازوی جی لی هر دوشون شروع به دویدن کردن دو راهرور دیگه رو هم دویدن و بعد توی کلاس رفتن. به خاطر اینکه ساعت بین کلاس ها بود کسی به اینکه جی لی و ژان نیستن توجه نکرده بودن.
ربع ساعت بعد وقتی زنگ خورد، جی لی و ژان با نیشخند به در کلاس چشم دوخته و منتظر دیدن صورت عصبانی ییبو بودن. چند دقیقه که گذشت، ییبو با قیافه ی کاملا خونسرد درحالی که فقط یه حوله ی سفید که تا زیر زانوش رو میپوشند دورش داشت توی کلاس اومد، نفس خیلی از دخترها و پسرها با دیدن بدن سفید و خوش فرمش حبس شد.
ییبو بدون اینکه حتی اخم کنه سرجا روی صندلی نشست. ژان و جی لی شوکه بهمدیگه نگاه کردن، ژوچنگ نیشخند زد و پرسید:
-مُد جدیده؟
ییبو شونه بالا انداخت و با صدای بلند که همه بشنون گفت:
-یکی لباسهامو برداشته و انگار خیلی دلش میخواسته لخت ببینتم، منم گفتم نصفه نیمه به آرزوش برسونمش.
قیافه ی ژان وا رفت، اون اصلا آرزوی اینکه بخواد ییبو رو لخت ببینه نداشت!
ژوچنگ خندید و گفت:
-فکر کنم هرکی بوده به حد کافی دیدتت، بریم لباس اضاف دارم میدم بپوشی.
ییبو از سرجا پاشد و گفت:
-لباس اضاف دارم.
جی لی با قیافه ای که شبیه آدمهای سکته کرده بود سرجا خشکش زده بود. حتی نمیتونست برگرده و به دوست احمق تر از خودش نگاه کنه.
*
سرکلاس شیمی از شانس خوب یا بد ژان، بغل دستیش ییبو بود و نمیتونست به این مسئله اعتراض کنه چون هربار دو نفری که کنار هم مینشستن طبق نظر استاد شیمی "لیئو هیاکون" انتخاب میشدن.
ژان نیم نگاهی به صورت از خودراضی ییبو انداخت و گفت:
-باید در مورد این مبحث تحقیق کنیم.
YOU ARE READING
Viscum
Fantasyمدرسه ای پر از هایبرد های مختلف، اینجا دورگههای زیادی رو میبینید که هر کدوم ترکیبی از یه حیوان و انسان هستن. از هایبرد پروانه گرفته تا گرگ. اجتماعی که با وجود تفاوتهاشون باهمدیگه ارتباط خوبی دارن البته به جز دو تا از هایبردها که همیشه سر دعوا دارن...