استغفرالله گویان وارد شوید😂
.................................
بعد از جواب به کامنت های ریپلای شده به توییتش، بنا به درخواست الفا شلواری پوشید و با سرعت به طرف اتاق مرد دوید، فکرهای شیرین و صدالبته خیس و هات زیادی توی سرش در حال جولان دادن بود اما الان همشون رو به کناری زد تا فقط تصور الفا برجسته باشه.
وقتی به اتاق تهیونگ رسید دو تقه به در زد و وارد اتاق شد، با دیدن بالا تنه برهنه آلفا روی تخت شوکه چند قدم به عقب و دستش رو روی قلبش گذاشت، یعنی وقتش بود؟! تمام تلاشهاش، سگ دو زدنهاش، دور کردن امگاها و بتاهای هرزه از دور و ور آلفای معصومش، دستش رو بالا برد و اشکهای مصنوعیش رو پاک کرد.
پشت به تهیونگ ایستاده بود و خیره به کمر عضلهای تهیونگ بود. با خودش فکر کرد، دست زدن به کمرش چه حسی داره، با صدا شدنش از طرف آلفا حواسش جمع شد، صدای بم تهیونگ تا عمق وجودش نفوذ میکرد:
- میخواستم بیای اینجا تاکه یکم کمرم رو ماساژ بدی، امروز خیلی درد گرفته.تهیونگ بعد از حرفش برگشت و سرش روی دستش گذاشت و به کوک خیره شد، چهره بانی طورش که الان درش "شکست خوردن" موج میزد بینهایت بامزه و خندهدارش کرده بود.
جونگکوک الان هم نمیتونست حرفی بزنه، چون لعنتی مگه اون ماساژور بود، ای کاش میتونست یه در کونی به آلفا بزنه؛ به امید چه چیزی به اینجا اومد و الان چه نصیبش شد، اما بهتر از هیچی بود، میتونست الان آلفا رو لمس کنه مگه نه؟! چشمی گفت و به طرف پسر بزرگتر رفت که روی تخت دراز کشیده بود. با تعلل زمزمه:
+ رییس کیم تختون کثیف میشه!تهیونگ که میخواست توی تخت کارش انجام بشه با صدای خسته و خماری گفت:
- مشکلی نیست، بیا شروع کنیم تو هم خستهای.امگا کنار آلفا قرار گرفت و روی تخت نشست، کمی روغن از روی پاتختی برداشت و روی دستش ریخت. ( بنده علاقه زیادی بهش دارم... )
اتاقِ تاریک و بدن برهنه آلفا اون رو کم کم خمار میکرد، دستهای چرب شدهش روی کمر پسر بزرگتر نشست و شروع کرد به فشردن عضلات کمر گرفته تهیونگ، لمس این بدن روزی براش آرزو بود، اما الان خیلی راحت داشت اونها رو لمس میکرد، این بزرگ ترین دروغی بود که به خود گفت الان در حد فاک داشت پنیک میکرد!
تهیونگ هر جایی که کوک میفشرد آه و ناله میکرد و در اون بین یکم از رایحه شکلات شیرینش رو آزاد میکرد تا لذتش رو نشون بده. امگا خمار از رایحه آلفا حس میکرد دیگه هیچ توانی نداره، اما هنوز اجازه نداشت که به اتاقش برگرده. دستهای پسر کوچک تر از گودی کمر تهیونگ تا روی گردنش کشیده شد و کمکم به شونههاش رسید، شونههاش رو فشرد که دوباره نالش در اومد:
- جونگکوکا... دستهات آه عالین.
YOU ARE READING
My little moon|VK|
Werewolf{𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝} جونگکوک امگای سرکشی که باید هرجور که شده به آلفای موردعلاقهش میرسید • • • 𝑵𝒂𝒎𝒆 : 𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒕𝒕𝒍𝒆 𝑴𝒐𝒐𝒏 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝑻𝒂𝒆𝒌𝒐𝒐𝒌, 𝒀𝒐𝒐𝒏𝒎𝒊𝒏, 𝑵𝒂𝒎𝒋𝒊𝒏, 𝒉𝒐𝒔𝒆𝒐𝒌× 𝒈𝒊𝒓𝒍 𝑮𝒆𝒏𝒆𝒓 : 𝑶𝒎𝒆𝒈𝒂𝒗𝒆𝒓𝒔...