Hello My baby's
_________________________از هفته قبل مراسم جشن تولد دو سالگی تهجون رو فراهم کردن، جونگکوک به شدت ذوق زده و هیجان داشت پس هر ثانیه از سمتی به سمت دیگه میپرید تا ذوقش رو خالی کنه.
تهیونگ که ساعتی قبل به خونه برگشته بود با دیدن خوشحالی امگاش و رایحه شیرین شرابش لبخندی زد، اون برای خمین لبخند کوچیک جفتش هر کاری میکرد، از پشت به کوک نزدیک شد و طی حرکت ناگهانی اون رو بغل کرد تا دیگه اینقدر نپره.
- بیبی یک لحظه آروم باش، باید امشب انرژی داشته باشی.جونگکوک صورتش رو کج کرد تا تهیونگ رو ببینه، با کیوتی گفت:
+ آره راست میگی باید انرژی داشته باشم و جوری زیبا بشم تا چشم اون دخترعمهات از جا در بیاد.آلفا با چشمهای براق به لبهای جلو اومده امگا خیره شد و از ته دل به حسودی کردن جفتش خندید و بوسهای روی گونه هلویی و تپلش زد، که حتی هنوز بعد یکسال هم کوچیک نشده بودن.
- چشم هرچی تو بگی، اما این رو بدون امشب یه لقمه چپت میکنم.امگا لبخند اغواگری زد و با چشمهای خمار به طرف همسرش برگشت، دستهاش رو دور گردنش حلقه کرد، با لحن کشداری گفت:
+ آه ددی من دوست دارم غذای تو بشم و تو طعم بدنم رو بچشی.سرش رو جلو برد و بوسه خیسی رو وسط راهرو شروع کردن، تهیونگ امگا رو به دیوار چسبوند و چنگ محکمی به باسنش زد، کوک ناله بلندی کرد و شونه های آلفا رو گرفت.
حین بوسه داغشون با شنیدن صدای جیغ بلندی از هم جدا شدن و متعجب به منبع صدا نگاه کردن، جیمین همراه بمبم ایستاده و هر دو با صدای بلند در حال خندیدن به زوج پوکرفیس بودن، کوک دستی به شقیق هاش کشید.
+ نمیدونم با چه امیدی شما رو دعوت کردم.جیمین بیتوجه به امگا مشتی به شونه بمبم زد و با صدای بلندی گفت:
- گل کاشتی رفیق، به حالشون گند زدی.دست در دست هم از آلفا و امگای عصبانی دور شدن، تهیونگ آهی کشید و خطاب به همسرش زمزمه کرد:
+ واقعا به حالم گند زده شد.جونگکوک دستش رو دور بازوی آلفا حلقه کرد و با صدایی که سعی میکرد دوباره پر انرژی باشه گفت:
- ما هم بریم آماده بشیم، الان مهمونها میرسن.
YOU ARE READING
My little moon|VK|
Werewolf{𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝} جونگکوک امگای سرکشی که باید هرجور که شده به آلفای موردعلاقهش میرسید • • • 𝑵𝒂𝒎𝒆 : 𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒕𝒕𝒍𝒆 𝑴𝒐𝒐𝒏 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝑻𝒂𝒆𝒌𝒐𝒐𝒌, 𝒀𝒐𝒐𝒏𝒎𝒊𝒏, 𝑵𝒂𝒎𝒋𝒊𝒏, 𝒉𝒐𝒔𝒆𝒐𝒌× 𝒈𝒊𝒓𝒍 𝑮𝒆𝒏𝒆𝒓 : 𝑶𝒎𝒆𝒈𝒂𝒗𝒆𝒓𝒔...