هق فقط کاور 🤧 خیلی کیوته
بخدا فقط به عشق این فن ارتا و عکس بچه ها این امگاورس رو نوشتم🤣
نگم براتون چقدر عاشق بچههام😁................................
تهیونگ گوشیش رو با اخم داخل جیبش گذاشت و به داشا خیره شد، چرا این دختر اینقدر پرو بود؟! خدا رو شکر کرد که چند ثانیه پیش امگای عزیزش بیرون رفت، رو به مدیر با صدای بلندی گفت:
- آقای پارک به چه دلیلی با خودتون فکر کردید، من متاهلم؟ توی پرونده من نوشته شده مجرد! مجرد آقای پارک.کلمه مجرد رو با تاکید زیاد رو به مرد گفت، فهمیدن اینکه هنوز مجرده چرا باید سخت باشه، داشا با چشمهای گرد شده به آلفا نگاه کرد و جلو رفت، با بغض دستش تهیونگ رو گرفت و گفت:
+ تهیونگ اوپا اما ما... .آلفا عصبی از لمسهای بتا، با صدای تشرآمیزی گفت:
- داشا خانوادههای ما تصمیم گرفتند و من مخالف این ازدواجم، پس از تصوراتت بیا بیرون من یه نفر دیگه رو دوست دارم.با شنیدن صدای متعجبی از شخص دیگه، برگشت و به چارچوب دفتر نگاه کرد، با دیدن پسرکش ترس تمام وجودش رو فرا گرفت؛ اگه سؤتفاهمی براش پیش میاومد چی؟! چند قدم به طرف جونگکوک رفت اما با فرار پسر، میخکوب سرجاش ایستاد؛ با مشتی که به بازوش خورد به کنارش نگاه کرد و یونگی رو دید، حس میکرد میخواد فقط بشینه و گریه کنه، یونگی آروم زیر گوشش گفت:
- برو دنبالش من اینو از اینجا میبرم.و چشم غرهای به خواهر ناتنیش رفت، آخر عمری با ازدواج دوباره پدرش به چه مصیبتی گرفتار شده.
تهیونگ دوید بیرون از دفتر، تا بتونه امگای شرابیش رو پیدا کنه، از اونجایی که الان ناراحت بود چندان برای آلفا سخت نبود تا از روی رایحهش اون رو پیدا کنه.
بعد از چند دقیقه تلاش تونست پسر کوچکتر رو پیدا کنه، زیر درخت بزرگ دانشگاه نشسته بود، زانوهاش رو بغل و سرش رو روی زانوهاش گذاشته بود، از اینجا هم میتونست هقهق های دردمند و مظلومش رو بشنوه. با دودلی به طرف کوک رفت اما پسر سریع از سر جاش بلند شد تا تهیونگ رو نبینه، هیچ دلش نمیخواست مردی رو ببینه که تا چند لحظهی پیش آرزوی داشتنش رو داشت و داغ دلش تازه بشه.
قبل از اینکه فرار کنه تهیونگ دستش رو گرفت:
- کوکی... چند لحظه به من گوش بده، من... .کوک عصبی بود، ناراحت و شرمزده، با شنیدن صدای تهیونگ آمپر چسبوند و با صدای بلندی گفت:
+ توئه لعنتی چطور تونستی وقتی به اون شکل به من نگاه میکردی، رفتار میکردی و لبخند میزنی، یکی دیگه رو دوست داشته باشی، خودت میدونی دوست دارم، نگو که از این قضیه خبر نداری، وگرنه خبر مرگم چرا باید دلم بخواد خدمتکار خونت بشم، ازت بدم میاد.
YOU ARE READING
My little moon|VK|
Werewolf{𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝} جونگکوک امگای سرکشی که باید هرجور که شده به آلفای موردعلاقهش میرسید • • • 𝑵𝒂𝒎𝒆 : 𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒕𝒕𝒍𝒆 𝑴𝒐𝒐𝒏 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝑻𝒂𝒆𝒌𝒐𝒐𝒌, 𝒀𝒐𝒐𝒏𝒎𝒊𝒏, 𝑵𝒂𝒎𝒋𝒊𝒏, 𝒉𝒐𝒔𝒆𝒐𝒌× 𝒈𝒊𝒓𝒍 𝑮𝒆𝒏𝒆𝒓 : 𝑶𝒎𝒆𝒈𝒂𝒗𝒆𝒓𝒔...