« بغلم کن »

1.7K 307 72
                                    

با کلی خجالت به خاطر تاخیر... سلام :)) خوبید؟

ببخشید واسه وقفه‌ی طولانی که بین داستان افتاد... واقعا شرایط نوشتن نداشتم... بریم برای ادامه‌اش؟ ^^

( از الان دیگه پارت‌های بعدی با کمترین تاخیر ممکن میان😁)
و چون خیلی وقته ننوشتم، انتقادی بود در خدمتم راحت باشید...😂

~~~~~~~~~~~
هوسوک دوباره برای بار آخر نگاهی به برگه‌ی تو دستش انداخت تا مطمئن بشه خط به خطش رو حفظه و در همون حال پرسید: گفتی چرا اینو انتخاب کردی؟
تهیونگ با گیجی سرشو بلند کرد و پرسید: چیو؟
- این آهنگ... چرا اینو واسه کاور انتخاب کردی؟!
- نگفتم.

- پس بگو.
تهیونگ با خنده گفت دلیلی خاصی نداشت. فقط خودش می‌دونست تنها دلیلش اینه که تو چند ساعتی که با جونگکوک قهر بودن به این آهنگ گوش داده بود و معتادش شده بود. این دلیل رو حتی به جونگکوک که غر زده بود مگه شکست عشقی خوردی همش اینو گوش می‌دی هم نگفته بود.

چند ساعت قهر دقیقا یعنی چند تا دونه ساعت! چون هنوز پنج ساعت از بحثشون و قهر کردن جونگکوک و جمله‌ی " نمی‌خوام دیگه چیزی بگی " نگذشته بود که خود کوک زودتر از سر تمرین برگشته بود تا بهش بگه نمی‌تونه اینطوری تمرکز کنه رو تمریناتش... و دلیل اون دعوای خونین که تهیونگ رو به این آهنگ پیوند زده بود فقط و فقط سئوال یکی از دخترای هم‌کلاسی جونگکوک ازش بود که آیا می‌تونه با تهیونگ آشناش کنه؟ و تهیونگ بعد شنیدن این ماجرا خندیده بود و به شوخی گله کرده بود چرا شمارشو نگرفتی واسم...

جونگکوک پسری بود که شاید صدبار از تهیونگ می‌رنجید و بی هیچ حرفی می‌گذشت ولی بار صد و یکم به سردی صعنه می‌زد و دعوا می‌کرد یا عقب می‌کشید و قهر می‌کرد... این عادتش بود؛ درونگرا بود و انقدر همه چیزو می‌ریخت تو خودش که به قول تهیونگ یهو از بانی خیس‌خورده‌اش به سگ تغییر حالت می‌داد؛ ولی همون جونگکوک دوباره چند دقیقه بعد پشیمون‌ترین و کیوت‌ترین بانی می‌شد که دنبال بهونه برای آشتی کردنه...

تهیونگ یادش نبود هیچ‌وقت بحث جدی با جونگکوک داشته باشه؛ بیشتر دلخوری‌ها و قهرای تهکوک مثل همون یکی ناشی از حسادت و سوتفاهم بود نه اختلاف نظر...

اعضای گروه به طور مداوم سر چیزای مختلفی بحث داشتن و خودش شدیدترین دعواهاش با جیمین بود؛ دعواها و بحثای پسران ضدگلوله معمولا طیف گسترده‌ و دلایل مختلف مهمی داشت! از دعوا سر ساعت تمرین و خواب بگیر تا دعوا سر تنها سیب باقی‌مونده تو یخچال...

ولی هیچ‌وقت نشده بود با جونگکوک دعوای شدید داشته باشه یا شبی رو قهر از همدیگه صبح کنن. شاید داستان اصلی این آهنگ تم غمگین داشت و از نظر جونگکوک تشابهی با رابطه‌اشون نداشت ولی تهیونگ عاشق حس آهنگ و تشابه‌هاش شده بود. از اینکه حس می‌کرد کمتر از بقیه‌ی اعضا فعالیت می‌کنه خجالت می‌کشید و واسه همین تصمیم گرفته بود دوباره یه آهنگ کاور بکنه. چی بهتر از آهنگی که باهاش همدردی می‌کرد؟ آهنگی که همیشه حس خودش رو تنهاتر و دلش رو تنگ جونگکوکش می‌کرد...

No camera, yes loveWhere stories live. Discover now