پیشاپیش ببخشید چون تهکوک این پارت خیلی کمه ولی به نظرم اینم لازمه که بهتر درک کنید شرایط کاپلمون رو
پارت بعدی هم تایپ شده از الان و جبران میکنم این کمبود رو😁
~~~~~~~~~~برنامهها طوری پیش میرفت که هیچکدوم زمانی برای فکر کردن یه هیچ چیزی جز کار نداشتن.
شوگا مطمئن بوده دیده که جین تو خواب سعی میکنه حرکات رقص رو انجام بده و جیمین دیگه حساب وعدههای غذایی که نادیده میگرفت از دستش خارج شده بود.
عادی بود که تهکوک هم هیچ فرصتی برای فکر کردن به احساسات خودشون نداشتن. ۲۶ تا... ۲۶ تا فاکینگ آهنگ لعنتی رو باید تو تورشون اجرا میکردن که تمرین لازم داشت. چند روز دیگه راهی مالزی میشدن برای اولین کنسرت تور جهانیشون تو کوالالامپور و حتی فکر کردن بهش هم استرسزا بود.
با صدای مربی نگاه خستهی پسرا روش کشیده شد:
- یکم استراحت کنید بعد یه بار دیگه Boyz With Fun رو بریم!از اتاق بیرون رفت و پسرا بدون مکث هر کدوم همون جایی که بودن افتادن و رو زمین دراز کشیدن. جیمین خودشو جلوتر کشید و سرشو رو شکم تهیونگ گذاشت و نالید:
- گشنمه!جین: بعد تمرین بریم یه چیزی بخوریم به حساب شوگا.
شوگا خستهتر از این بود که مخالفتی بکنه پس فقط با آرنج به پهلوی جین ضربه زد.جین: بیا. خودشم قبول کرد!
بیحال خندیدن و تهیونگ به بغل به طرف جونگکوک چرخید و جیمین که از اولم شاکی بود از زمین و زمان وقتی سرش افتاد زمین شروع کرد به ردیف کردن فحشهایی که بلد بود.تهیونگ: جونگکوکا؟
جونگکوک: هم؟
- خوبی؟ سر تمرین خیلی سرخ شده بودی.
جونگکوک دوباره با حس توجه همیشگی تهیونگ لبخند بزرگی رو لبش نقش بست و فقط سرشو تکون داد.جیهوپ با انرژی که خودشم مطمئن نبود چقدرش واقعیه خودشو مجبور کرد بلند بشه و تکتک دست پسرارو کشید تا بلندشون بکنه و در همون حال بهشون روحیه داد:
- پاشید؛ اینطوری بدنمون سرد بشه سختتر میشه. به اینکه بالاخره داریم موفق میشیم فکر کنید! قسمت دوم اولین تور جهانیمون تا چند روز شروع میشه!از پارسال تا دو ماه پیش اونا موفق شده بودن علاوه بر کره تو تایوان، فیلیپین، ژاپن، تایلند و سنگاپور کنسرت داشته باشن ولی این در مقابل چیزی که داشت شروع میشد کوچیک بود... بالاخره قرار بود تو آمریکا، استرالیا، برزیل و جاهای دیگه کنسرت داشته باشن و این کنسرت مالزی که چهار روز دیگه بود شروع سفرشون بود.
جونگکوک: اگه بشه به این کنسرتها گفت موفق شدن...
تهیونگ: منظورت چیه؟
شوگا: چرا؟جونگکوک یادش نمیرفت چطور ماه پیش به اولین بردشون تو موزیکشو بعد از دو سال برچسب تقلب زدن و کمپانی رو متهم کردن که خودش آمار فروش رو بالا برده درحالی که اونا به زور داشتن هزینههای اولیه رو حتی تامین میکردن و دقیقا چند روز بعد تو برد بعدی طرفدارهای بیگبنگ با تهدید به مرگ تهیونگ بهشون حمله کردن؛ اون واقعا همون اتفاقی بود که بهش میگن سیلی زندگی بعد از یه خندهی بلند!
YOU ARE READING
No camera, yes love
Fanfictionخلاصه: دوست خوب خانوادهی دومه؛ اصلا دوست خوب یه واجبه واسه زندگی هرکسی ولی... وقتی بهترین دوستت تبدیل بشه به عشقت... یه دردسر بزرگه! شنیدی میگن عشق مخفیانه یه مزهی دیگه داره؟ ولی به نظر اونا عشقی که مخفی نبود و باید مخفی نگه داشته میشد از اون نو...