6.

1.8K 420 102
                                    

برنامه ی روزانه ی قصرو از حفظ بود

جلسه ی روزانه دربار هر روز راس ساعت7صبح برگذار میشد

وزرا و منشی های سلطنتی ده دقیقه زودتر وارد میشدن و در جایگاهشون می ایستادن تا پادشاه برسه

ساعت از8.30گذشته بود

تاجشو روی سرش گذاشت و از اقامتگاه خارج شد

-"به جیون شک داری؟"

-"نمیدونم.."

-"جونگکوکا.."

قبل از ورودی به دادگاه سلطنتی ایستاد و سمت نامجون برگشت

هیونگ مورد علاقه ش بعد از یونگی

-"مراقب خودت باش"

لبخند زد و در هارو بازکرد

مشاوری که درحال خوندن یک نامه سلطنتی بود ساکت شد و همه ی مقامات تعظیم کردن

از بینشون رد شد..پله های سنگیو بالا رفت و رو به روی برادر کوچیکترش ایستاد

جوون بود..انقدر زیاد که هنوز هم معصومیت کودکیشو داشت

چشم های درشتش درست مثل مال خودش بودن..موهایی که عادت داشت روی پیشونیش بریزه
همیشه از این که پیشونی بلندش دیده بشه تنفر داشت

بینی قلمیش بی شباهت به ملکه نبود و لب های باریکش

انقدر شبیهش بود که انگار پسر جونگکوک و ملکه بوده تا پادشاه سابق

دستشو روی شونه ی باریک برادرش گذاشت و لبخند زد

-"حتما خسته ای..میتونی استراحت کنی"

چند ضربه ی اروم به شونه ش زد و روی تخت سلطنتش نشست

-"اگر مایلید جلسه رو از اول شروع کنیم"

-"بله..جلسه رو با پادشاه شروع..."

-"نه!"

با صدای بلندی گفت و به جلو خم شد

-"فقط اومدم تا خبری که به نظرم لازم بود بدم و برم"

دست جیونو کشید و به محض نشستن برادر کوچیکش روی تخت ادامه داد

-"از تولد پرنس مینهی هفت سالی میگذره..میخوام مدتی به سفر برم و مهارت ها ولعهدو محک بزنم"

-"هیونگ.."

بی توجه به انگشت های جیون که دور مچش حلقه شدن بودن ادامه داد

-"فکر بسیار عالیه سرورم..براتون ویلای سلطنتی رو.."

-"میخوام هرجایی که مینهی انتخاب کرده بریم!"

قبل از برنامه ریزی برای این جلسه انتخاب کرد

می رفت جای که تکه ای از قلبش گم شده

𝐺𝑒𝑖𝑠𝒉𝑎:𝐓𝐫𝐲𝐬𝐭 |🥀| 𝙆𝙤𝙤𝙠𝙢𝙞𝙣Where stories live. Discover now