Dead Soulmate

442 123 7
                                    

🌙"I'm a liar.how am i a liar you ask?
I lie to everyone every single day by saying 'i'm ok'."

سرش بخاطر همه فکر هایی که توی ذهنش بود درد میکرد.دستش رو داخل جیبش برد تا سیگارش رو دربیاره و حالش یکم بهتره بشه،ولی مچ دستش بین دست‌های قوی جونگکوک اسیر شد.

-الان نه هیونگ. خودت میدونی که اگه جین ببینه چه قیامتی به پا میکنه.

سرش رو به نشانه فهمیدن تکان داد و عصبی دستی توی موهای نعناییش کشید.

-هیونگ میشه بهم یه مسکن بدی؟

صدای سوکجین از آشپزخانه بلند شد:

-خودت میدونی که بهت نمیدم یونگی. ولی بجاش میتونم برات قهوه یا دمنوش درست کنم.

-اگه بهترین دوستم هنوز بهم اعتماد نداشته باشه دیگه باید چه انتظاری از بقیه داشته باشم. نه خیلی ممنون!

گوشیش رو دراورد و سعی کرد به سردردش توجهی نکنه.پیامک واریز پول مثل هر ماه براش اومده بود. درست توی همون روز و ساعت همیشگی.بی اختیار لبش به نیشخندی باز شد.اون همیشه همینطور بود، توی همه چیز وسواس زیادی داشت.همه چیز باید برای اون طبق برنامه انجام میشد.

دقیقا برخلاف یونگی.

نگاهش رو اطراف خونه چرخوند.جین داشت غذا درست میکرد و مثل همیشه نامجون رو مجبور کرده بود تحقیقش رو براش انجام بده.ته هم روی مبل دراز کشیده بود و کوک با موهاش بازی می کرد و همه جای صورتش رو آروم میبوسید.هر وقت دوستاش رو میدید کمی از این که اون همسن جین و حتی از ته و کوکی بزرگتر بود ولی هنوز نتونسته بود سولمیتش رو پیدا کنه ناراحت میشد.

نگاهش روی جیمین که داشت با لبخند با گوشیش کار میکرد و انگشت‌های کوچیکش به سرعت روی صفحه اون میچرخید ثابت موند.

"ما که همه اینجاییم، پس به کی داره پیام میده؟"

-ته، جیمین چرا عین احمقا داره میخنده و چت میکنه؟

تهیونگ سریع از روی پای جونگکوک بلند شد، به یونگی چسبید و چشم‌هاش رو باریک کرد.

-هیونگی فکر کنم داره به همون دختره پیام میده.

چشم‌های یونگی تا آخرین درجه باز شد و پرسید:

-کدوم دختره؟

-هیششش! آروم. تابلو بازی درنیار. خودم به زور ازش حرف کشیدم. یک هفته روی مغزش کار کردم و بهش رشوه دادم تا بهم گفت.

جونگکوک پوزخندی زد و آروم و طوری که به گوش جیمین نرسه گفت:

-آره هیونگ من شاهد بودم چقدر تلاش کرد. حتی سعی کرد جیمین رو مست کنه و ازش حرف بکشه ولی متاسفانه نقشه‌اش خوب پیش نرفت.

-خب حالا چی فهمیدی؟ دختره کیه؟

ته چشم غره ای به جونگکوک رفت و نگاهی به جیمین انداخت تا مطمئن بشه حواسش به اون‌ها نیست.

𝚂𝚘𝚞𝚕𝚖𝚊𝚝𝚎[𝚂𝚘𝚙𝚎]Where stories live. Discover now