𝒑𝒂𝒓𝒕((16)

32 3 5
                                    

صبح سلیا بیدار شد
از سکوتی که خونه داشت میشد فهمید بقیه خوابن
رفت نگاهی به اتاق جنی و شوگا بندازه که..

تعجب کرده بود اما باید قبول میکرد که اونا باهمن سمت روی به برگه برای جنی نوشت:_________________________________________یا جنی ممنون از اینکه گذاشتی پیشت بمونم خیلی ممنونامیدوارم که با عشق زندگیت زندگی خوبی داشته باشی لاووو

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

تعجب کرده بود اما باید قبول میکرد که اونا باهمن
سمت روی به برگه برای جنی نوشت:
_________________________________________
یا جنی ممنون از اینکه گذاشتی پیشت بمونم
خیلی ممنون
امیدوارم که با عشق زندگیت زندگی خوبی داشته باشی
لاووو.
_________________________________________
و اونو کنار تختشون گذاشت
کمی بعد جنی بیدار شد و خواست بلند شه بره دستشویی که شوگا‌دستشو کشید و اونو توی بغل خودش انداخت
+بیا یکم دیگه بخوابیم
-خیلی خوابیدیم دیگه باید بلند شیم
+هوف حداقل بزار یه استوری بگیرم
-یا خیلی خب

جنی سرشو توی گردن شوگا فرو برد و چندتا مارک روی گردنش گذاشت -خب دیگه آقای مین امروز کنسرت داری+میخوام تو ام باهام بیای -اوکیآماده شدن و به محل کنسرت رفتن(سانی رو پیش خواهر هوپی گذاشتن)شوگا داشت گریم‌ میشد و طراحای لباس،لباس هاشو آماده میکردن بعد ا...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

جنی سرشو توی گردن شوگا فرو برد و چندتا مارک روی گردنش گذاشت
-خب دیگه آقای مین امروز کنسرت داری
+میخوام تو ام باهام بیای
-اوکی
آماده شدن و به محل کنسرت رفتن(سانی رو پیش خواهر هوپی گذاشتن)
شوگا داشت گریم‌ میشد و طراحای لباس،لباس هاشو آماده میکردن
بعد از اینکه آماده شد سه چهار دقیقه به شروع اجرا مونده بود
پیش جنی که توی بک استیج بود رفت
-هی کرواتت کج شده
-بیا برات درستش کنم

جنی سرشو توی گردن شوگا فرو برد و چندتا مارک روی گردنش گذاشت -خب دیگه آقای مین امروز کنسرت داری+میخوام تو ام باهام بیای -اوکیآماده شدن و به محل کنسرت رفتن(سانی رو پیش خواهر هوپی گذاشتن)شوگا داشت گریم‌ میشد و طراحای لباس،لباس هاشو آماده میکردن بعد ا...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

شوگا گونه جنی رو بوسید
+من دیگه میرم هیونگا منتظرمن
-موفق باشی ..ددی من
+جانم چی؟😐
-هیچی
شوگا که از حرف جنی خوشش اومده بود لبخندی زد و رفت روی استیج جنی از پشت صحنه به شوگا نگاه میکرد و میتونست خستگیشو حس کنه
یکی از حرکات رقص شوگا زمین افتاد و نمیتونست تکون بخوره..
جنی هول شده بود و داد میزد و دکترارو صدا میکرد
دکترارو شوگا رو روی بک استیج آوردن و روی صندلی نشوندن
چشماشو به هم فشار میداد و نفس نفس میزد
-ش..شوگا‌حالت خوبه؟
+شو..شونم
-هی اون ..اون شونش آسیب دیده عجله کنین
دکتر گفت یه گرفتگیه که باید روش یخ بزارن و نگه دارن
جنی کیسه یخو گرفتن و کنار شوگا نشست و یخ رو روی شونش گذاشت
با دست دیگش صورت شوگا رو لمس کرد و با لحنی نگران گفت:
-ببینم بهتری؟
شوگا همونطور که چشماشو بسته بود سرشو به نشونه مثبت تکون داد
+هی من خوبم میتونیم ادامه بدیم
جنی رو بغل کوتاهی کرد و روی صحنه برگشت
+هی آرمی من خوبم یه گرفتگی ساده بود
کنسرت تموم شد جنی و شوگا داشتن از محل کنسرت خارج میشدن

جنی با خواهر هوپی تماس گرفت تا بره دنبال سانی_هی کیم جنی سانی خیلی کیوته اشکالی نداره اگه فعلا پیش ما بمونه؟-باید به یونگی بگم، یه لحظه -هی یون جی وو میگه دوست داره سانی یه مدتی پیشش بمونه به نظرت اشکالی نداره؟+هوم من مشکلی ندارم-جی وو میتونه پیشت...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

جنی با خواهر هوپی تماس گرفت تا بره دنبال سانی
_هی کیم جنی سانی خیلی کیوته اشکالی نداره اگه فعلا پیش ما بمونه؟
-باید به یونگی بگم، یه لحظه
-هی یون جی وو میگه دوست داره سانی یه مدتی پیشش بمونه به نظرت اشکالی نداره؟
+هوم من مشکلی ندارم
-جی وو میتونه پیشت بمونه،میبینمت اونی شب بخیر
رسیدن خونه *
شوگا خیلی خسته بود و خوابش میومد
جنی که دید چشمای شوگا از خواب به زور باز میشه
-میخوای کمکت کنم‌ لباستو عوض کنی؟
شوگا با همون چشمای نیمه باز سرشو به نشونه تایید تکون داد
جنی کنارش نشست و کتشو رو در آورد بعد دکمه های پیرهنشو باز کرد
-آقای مین لطفا دیگه شلوارتونو خودتون عوض کنین
+یااا منتظر اینجاش بودم خیلی نامردی مین جنییی
جنی خندید و از توی کمد شلوار راحتی به شوگا داد
-من میرم بیرون راحت باش
شلوارتو که عوض کردی صدام کن
شوگا شلوارشو عوض کرد و جنی رو صدا کرد
روی تخت نشسته بود تا‌جنی بیاد
جنی اومد و روی تخت دراز کشید
شوگا خودشو از لای دستاش جنی رد کرد و سرشو روی سینه های جنی گذاشت
+بیب
-هوم
+ددیت امشب خستس فردا جبران میکنم
-یااااا یونگی بگیر بخواب تا با یه چیزی نزدم تو سرت که بخوابی
+حالا چرا عصبانی میشی خب حالا
+جنیا خیلی کیوت شدی میخوام یه عکس بگیرم
-تو همیشه میخوای عکس بگیری
-ولی خب بگیر

جنی با خواهر هوپی تماس گرفت تا بره دنبال سانی_هی کیم جنی سانی خیلی کیوته اشکالی نداره اگه فعلا پیش ما بمونه؟-باید به یونگی بگم، یه لحظه -هی یون جی وو میگه دوست داره سانی یه مدتی پیشش بمونه به نظرت اشکالی نداره؟+هوم من مشکلی ندارم-جی وو میتونه پیشت...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

عکس رو پست کرد وگوشیشو کنار گذاشت و خوابیدن..


𝐲𝐨𝐨𝐧𝐠𝐢+𝐣𝐞𝐧𝐧𝐢𝐞Where stories live. Discover now