𝒑𝒂𝒓𝒕(7)

95 4 0
                                    

جنی دستشو به نظر اعتراض‌ روی دست شوگا قرار داد ..
+نمیخوای که تنبیهت کنم عروسک کوچولوم؟
+از این به بعد هرچی گفتم میگی چشم!
+نشنیدم بگی چشم؟
-چ..چشم
+افرین بیبی من
و زیپ لباسشو تا پایین باز کرد از روی لباس سینه های جنی رو لمس کرد که جنی نا خود آگاه نفسشو با قدر بیرون داد
شوگا لباس جنیو کشید و از روی شونه هاش پایین افتاد و جنی با سوتین مقابل شوگا وایساده بود
شوگا صورتشو طرف سمت بدن جنی که ..

صدای در اومد هر دو هول شده بودن شوگا فوری لباسشو از روی زمین برداشت و تنش کرد دستی تو موهاش کشید و درو خیلی کم باز کرد
طوری که داخل معلوم نبود
تهیونگ: هی یون ببخشید که اینموقع شب مزاحمت شدم
حالت خوبه؟صورتت قرمزه
+من خوبم ،کارتو بگو
-گرم کنای اتاقم مشکل دارن خواستم ببینم لباس گرم اضافی داری؟
+آره همینجا بمون..
و در رو بست جنی با اضطراب پرسید:
×چیزی شده؟
+ نه بیبی نگران نباش الان تموم میشه
+بیا بگیرش ته کار دیگه ای نداری؟
-نه، مطمئنی خوبی؟
+گفتم ک خوبم اگه کار دیگه ای نداری شب بخیر
و درو بست
عصبی دستی توی موهاش کشید و دوباره پیرهنشو در اورد ،به جنی اشاره داد بشینه روی تخت
جنی روی تخت نشست و شوگا متوجه شد لباسشو پوشیده
+مگه من بهت اجاره دادم لباستو بپوشی؟
+اینبار میبخشمت ولی تکرار نشه! درش بیار
جنی بدون حرفی زیپ لباسشو باز کرد و روی آرنجش انداخت..
شوگا لبخن مهربانانه ای رو به جنی زد و گفت
دوستت دارم
جنی سرشو پایین انداخت و مشغول بازی کردن با گوشه لباسش شد..
شوگا جلوی پای جنی نشست و سرشو روی زانو هاش گذاشت
+بیبیم منو دوس نداره؟
جنی از اینکه یهو از اون ددی خشن تبدیل به صوییت ترین  شده بود متعجب بود و آروم زیر لب گفت:
-داره..
شوگا سرشو برگردوند و با لحن کیوتی گفت نشنیدم چی گفتی
جنی لبخند کوچیکی زد و گفت چیه باید داد بزنم؟
دوستت دارم مین شوگا
شوگا لبخندی زد و روی جنی دراز کشید و لباشو تا سر حد مرگ مک زد
همون طور توی آغوش هم خوابشون برد
صبح با صدای در بیدار شدن سوگا بلند شد چشماشو مالید و لباسشو تنش کرد و از چشمی نگاه کرد
پوف کلافه ای کشید و به جنی اشاره داد بره تو اتاق
جنی رفت توی اتاق و در و بست
شوگا در و باز کرد شین هیه یکی از عوامل صحنه بود که بدجوری به یونگی گیر داده بود
+کاری داری هیه؟
×این چه طرز برخورده؟
×دعوتم نمیکنی تو؟
شوگا رو کنار زد و وارد اتاق شد
شوگا عصبی درو به هم کوبید
+هیه من سرم شلوغه زود کارتو بگو و برو
×ببینم چیکار کردی امروز خیلی جذاب به نطر میرسی
+هیه گفتم کارتو بگو
×خب عصبی نشو میگم
×مین شوگا همونجور ک احتمالا خودت فهمیدی من ازت خوشم میاد
+ متوجه شدم؟ تنها کسی که نمیدونه عمه منه
هیه همونطور که به طرف شوگا میرف
×مال من باش مین یونگی
هیه دستشو روی قفسه سینه شوگا گذاشته و خودشو بیشتر بهش چسبوند
شوگا هلش داد عقب
+این کارا چیه؟
چجوری خودتو هم سطح من دیدی که انقد مرضتو رد میکنی؟
از همه اینا گذشته.. من دوست دختر دارم
×عه واقعا؟ کی هست؟نمیتونی بگی از من بهتره چون نیست
شوگا هیه رو بیرون کرد و پوف عصبی کشید و در اتاق جنی رو باز کرد و بدون حرفی تو آغوشش کشید

 من دوست دختر دارم×عه واقعا؟ کی هست؟نمیتونی بگی از من بهتره چون نیست شوگا هیه رو بیرون کرد و پوف عصبی کشید و در اتاق جنی رو باز کرد و بدون حرفی تو آغوشش کشید

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.

+جنی قول بده که ترکم نمیکنی
-نمیکنم
+قول بده
-قول میدم

-هی شوگا
+هوم؟
-تو به هیه گفتی دوست دختر داری..
+لبخندی زد و گفت منظورم خودت بودی، البته اگه بخوای
-اما تو..مطمئنی؟
+بیشتر از هر وقتی توی زندگیم مطمئنم
جنی با بغض گفت:
-من خواب نمیبینم؟
+نه عروسک کوچولوم ، من واقعا اینجام من واقعا دوست دارم
جنی بیشتر خودشو توی آغوش یونگی غرق کرد
شوگا گفت اگه جوابت مثبته من میخوام به همه بگم به همه
-چییی؟ اما مطمئنی؟
+آره مطمئنم
+بیب بیا اینجا یه عکس بگیریم ،میخوام پستش کنم

مطمئنی؟+بیشتر از هر وقتی توی زندگیم مطمئنمجنی با بغض گفت:-من خواب نمیبینم؟+نه عروسک کوچولوم ، من واقعا اینجام من واقعا دوست دارمجنی بیشتر خودشو توی آغوش یونگی غرق کرد شوگا گفت اگه جوابت مثبته من میخوام به همه بگم به همه-چییی؟ اما مطمئنی؟+آره مطمئن...

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.

کپشن:
عشق یک نیروی بی حد و حصر است، وقتی تلاش می کنیم مهارش کنیم ما را نابود می کند. وقتی می خواهیم آن را اسیر کنیم ما را برده خود می کند و وقتی تلاش می کنیم تا درکش کنیم، ما را با احساس گم گشتگی تنها می گذارد.
“پائولو کوئیلو”

𝐲𝐨𝐨𝐧𝐠𝐢+𝐣𝐞𝐧𝐧𝐢𝐞Donde viven las historias. Descúbrelo ahora