صبح"
+بیبی من
+داره دیرمون میشه
+خانوم کیم؟
-هوممم
-ولم کن میخوام بخوابممم
+دیر شده بیبی باید بریم
-جنی بلند شد و توی جاش نشست
-چشماش از خوابالودگی باز نمیشد
+شوگا جنی رو بغل کرد و پیشونیشو بوسید
شوگا و جنی اون روز قبل از کنسرت مصاحبه داشتن
حاضر شدن و به بک استیج کنسرت رفتن
(مصاحبه اونجا انجام میشد)
کانگ یونهو:سلام آقای مین و خانوم کیم
×ممنونم که دعوتمو قبول کردید
×با سوالی که ذهن همه رو مشغول کرده شروع میکنم
×آیا دوباره باهمین؟
+بله یسری سوتفاهم پیش اومده بود که رفع شد
×و اینکه قضیه بچه چیه؟
+بچه.. خب راستش ما یکم قبل از اینکه از هم جدا بشیم جنی باردار شده بود و ما خبر نداشتیم
بعد از اون مشکلات که از هم دور بودیم اون خودش تنهایی بچه رو بدنیا آورد
+منم اول نمیدونستم بچه منه تا وقتی خودش بهم گفت..
×خانوم کیم میتونین بهمون بگین چجوری آشنا شدین؟
-امم ما سر ام وی که خارج شهر بود همو ملاقات کردیم و من پارتنر شوگا انتخاب شدم
بعدش به هم علاقه مند شدیم و اینجوری شد
×اول کدومتون پیشنهاد داد؟
+من اول پیشنهاد دادم
×خانوم کیم زندگی با مین یونگی که فرد معروفیه چجوریه؟
-من از چند سال قبل عاشق بند اونا بودم و هیچوقت حتی فکر نمیکردن از نزدیک ببینمشون
اما الان که رسما اعلام کردیم که باهمیم من هیچ مشکلی ندارم
-گاهی سخت میشه چون یون خیلی خسته میشه اما خب شغلشه..
×پس یعنی الان آگوست دی متاهله و حتی بچه داره؟
+با خنده*بله همینطوره
×و سوال آخر اینکه شما رسما ازدواج نکردید درسته؟
+بله درسته
×خیلی ممنونم که به سوالاتمون جواب دادین
×میتونم یه عکس ازتون بگیرمبرای تام نیل برنامه؟
+حتماشوگا و جنی رفتن اتاق گریمکه شوگا برای کنسرت آماده شه
حین اجرا شوگایه پارت داشت که معنی عاشقانه ای داشت و تمام مدت به جنی خیره شده بود و میخوند
اجرا تموم شد و شوگا و جنی از محل کنسرت بیرون اومدن
رسیدن خونه "
شوگا با همون لباسا خودشو روی تخت انداخت و چشماشو بست
-هی یونگی نمیتونی با این لباسا بخوابی
-بالای سر یونگی رفت و بهش زل زد
+با همون چشمای بسته*خب پس درشون بیار
-باخنده*خیلی پررو شدی مین یونگی
+اوهوممیدونم
+دست جنی رو کشید و توی آغوش خودش انداخت
به همون حالت خوابیدن تا صبح..