part 5

3.2K 793 360
                                    

" اِ خاله جان چقدر زحمت کشیدی"

جانگکوک با دیدن میز رنگارنگ، خوشحال فریاد کشید و با عجله کتونی های خاک‌ گرفته و قدیمی‌اش را از پا درآورد. لبخند بزرگی به لب داشت و گوشه چشمانش به شکل بانمکی چین خورده بود.

از آن طرف بند انگشتان تهیونگ نزدیک بود دستگیره در را له کند و به سختی تلاش میکرد لگدی به باسن هوا شده‌ی جانگکوک که کفش هایش را جفت میکرد نزند!

چشم غره میرفت و پچ‌پچ های غیر قابل تشخیصی زیر لب میخواند که ناگهان سر جانگکوک بالا آمد و نزدیک صورتش متوقف شد:

"ممنون برای دعوت بلو"

لبخند دندان نما همراه بوی نرم کننده‌ی خوشایندی که از طرف همسایه جوان بلند میشد، تهیونگ را تا حدودی گیج کرد‌.

ببخشید؟

لبهایش فاصله گرفت و صورتش بهم پیچید، انگار سوتفاهم کوچکی و جزئی پیش آمده.
چرا جئون باید حس میکرد تهیونگ از حضورش خوشحال است؟ دیوونه شده؟
موقعیت عجیب غریبی بود و پسر مو آبی همچنان چهره‌ی ناخوانایی به خودش گرفته .

" آم_.."

"خدایا چقدر گرسنمه!"

جانگکوک شتاب زده کیسه سودا را به دست شل شده‌ی تهیونگ داد و قبل از اینکه بنشیند بالای گرمکنش را کشید.

خانم کیم به صورت مهمانوازی خندید و چندباری به ران جانگکوک ضربه های ملایمی زد:

"جانگکوکی خوش اومدی! خوش اومدی!، من و تهیونگ خیلی خوشحالیم که امشب قرار‌ پیش ما شام بخوری "
بینی تهیونگ با شنیدن بلوف های مادرش چین خورد.

"این چه حرفیه خاله جان.." جانگکوک با تعارف گفت و گونه هایش برای لبخند زدن بالاتر رفت.

"دارم جدی میگم از وقتی پسر بزرگم رفته آمریکا.." آهی کشید " منو تهیونگ همیشه سر سفره تنهاییم بعضی وقتا جیمینی به ما ملحق میشه اما..من تو رو مثل پسر خودم میدونم"

چشمان شوک زده تهیونگ از آن فاصله میتواست لبخند گشاد و نگاه براق جانگکوک را ببیند که مدادم سرش را تکان میداد و تشکر میکرد:

" عه..خاله جان ممنونم به من لطف دارین...تهیونگ باید قدر شما رو بیشتر بدونه شما فوق‌العاده‌این"

خانم کیم برای چندمین بار ملاقه پر برنج برداشت و تا جایی که میتوانست تپه بزرگی برای جانگکوک درست کرد.
و با لحن صمیمی خوش و بش را ادامه داد:

" هاهاها..خدا حفظت کنه..اوه! تهیونگ چرا ایستادی نمیای بشینی؟...جانگکوک از این بخور..."

تهیونگ گر گرفته از حسادتی واضح، نگاهش را یک دور چرخاند:
"اوما!چه عجب یادت افتاد بچه واقعیت این کنار وایستاده..نکنه اون بچه واقعیته؟ من برم بیرون بهتره؟ "

𝐏𝐫𝐞𝐭𝐭𝐲 𝐩𝐫𝐨𝐛𝐥𝐞𝐦🌀🚿《𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯》Where stories live. Discover now