پشت سرش راه میرفت همون راه همیشگی کلاس تئاتر .... چرا اینقدر بغل کردنی بود.. چرا اینقدر دست نیافتنی بود..
دوباره وارد همون مغازه همیشگی شد؛باز هم همون طعم کیمباب رو خرید این کوچولو چرا هیچوقت عوض نمیشد؟
دقیقا 3 سال از زمانی که جونگین از صبح تا شب رو پیش کیونگ بود میگذشت ولی کیونگ هر شب یک مسیر مشخص رو طی میکرد و یک غذای مشخص میخورد
بدون هیچ تغییری..!
از روزی که جونگین به اجبار خواهرش توی کلاس تئاتر ثبت نام کرده بود؛ اون کوچولو ی عجیب غریب چشمش رو گرفت کیونگ سو خیلی ساکت بود. پسر درونگرای گروه تئاتر بلک..
تمام حرف زدنش تو یک جمله خلاصه میشد ... برای جونگین خیلی عجیب بود اون بچه کوچولو ی همسن خودش ، خوش برخورد ولی خیلی ساکت بود . کنجکاو شده بود کیونگ چجوری زندگی میکنه. از اونروز به بعد دنبال کیونگ سو راه افتاد ولی هیچ چیز عجیب نبود هیچی!
نه خانواده عجیب نه مکان عجیب تنها چیزی که از زندگی بدون دردسر کیونگسو فهمیده بود
این بود...
کیونگ نه دوست نه دوست دختر یا شایدم دوست پسر نداشت..
هیچ کدوم از اینا توی زندگی کیونگ نبودن!
حتی بین اعضای گروه هم هیچ دوست یا هم صحبتی نداشت، تا وقتی کسی مجبور نبود سمت اون فندق دائم اخمو نمیرفت.
اون موهای فندوقی اون لبای درشت و جذاب اون نگاه عمیق...
جونگین محواون کوچولو ی فوقالعاده میشد
نمیتونست چشم ازش برداره مهارتی که تو بازیگری داشت کاملا مشهود بود کیونگ با تمام وجودش بازی میکرد .
اولین نقش دوم و حضور پر رنگش توی موزیکال قلب سیاه میتونست کیونگو بالا بکشه چون قرار بود حسابی با بازی معرکه ای که داشت تمام چشم هارو به خودش خیره کنه درست مثل چشمای خودش که جونگین همیشه غرقش بود...
اون چشمای عسلی رنگ خیلی عمیق بودن ....
جونگین از عادت های کیونگ وقتی که به موضوعات سطحی و بی معنی فکر میکرد و کامل محو میشد تا کسی صداش نمیکرد از خلسه خودش بیرون نمیومد خبر داشت
کوچولو خیلی توفکر میرفت وقتی هم حواسش پرت میشد ناخن برای انگشت دستاش نمی موند.
بالاخره به آکادمی رسیدن ولی به نظر میرسید کیونگسو امروز شاید حالش خوب نیست . خیلی آروم تر از همیشه راه میرفت
دل درد داشت... پیچش توی دلش دیگه غیر قابل تحمل شده بود باعجله سمت سرویس بهداشتی حرکت کرد. باید عجله میکرد امروز روز شوخی نبود...امروز روز اول از اجرای موزیکال گروهشون بود!
YOU ARE READING
🎭small wonderful🎭
Fanfictionنام:☁️ small wonderful☁️ کاپل: کریسسو ،کایسو ژانر: رومنس، درام، اسمات ، مدرسه ای انگست، زندگی روزمره نویسنده : Rᴇᴅᴄᴏᴀʟᴛᴇ🍫 خلاصه فیک🖋️ :جونگینی که به اجبار خواهرش فقط برای نبودن توی خونه کلاس تئاتر شرکت میکنه و به رفتار کیونگسو بازیگر فوق العاده و...