چان از سهون که بعد از تماس تلفنیش، دمغ به نظر میرسید، پرسید:
= لوهان بود، آره؟ چی میگفت؟
<آره خودش بود. میخواستی چی بگه؟ شاکی بود که چرا نیومدیم. تو چته؟ چرا مث آدمای مست راه میری؟
چان دستش رو به دیوار گرفت تا جلوی تلو تلو خوردنش رو بگیره:
=نمیدونم. فکر کنم زیاد ورزش کردیم، خسته شدم. سرم گیج میره.
سهون دست چان رو گرفت و کمکش کرد تا از خیابون رد بشه:
<تقصیر خودته من که گفتم بپیچونیم بریم. امشب خونهتون خالیه؟ اگه خالیه بریم مهمونی خونه هیون!
چان با غیظ دست سهون رو ول کرد:
=ولم کن حوصله ندارم! چی اون مهمونی برات جالبه؟ من پامو جایی که اون یارو هست نمیذارم!
سهون خندید و کلیدش رو از جیبش درآورد:
<فقط چون تنها بودیم گفتم. اون یارو رو ول کن دیگه چان، بهش فکر نکن.من امشب میرم اونجا اگه نظرت عوض شد تو هم بیا.
=نه نظرم عوض نمیشه. خودت تنها هر گورستونی میخوای بری تشریف ببر!
سهون به دوستش که از حرص قرمز شده بود، خندید و در خونه رو باز کرد.
=اگه حالت خوب نیست میخوای تا دم خونتون برسونمت،هوم؟
چان شونه بالا انداخت:
«نه خوبم. خودم میرم. فعلا خداحافظ.»
برای سهون دست تکون داد و مسیر کم باقی مونده رو به تنهایی طی کرد. خونهشون تا خونهی سهون دو خیابون بیشتر فاصله نداشت، اما با وجود سرگیجهای که داشت، دیرتر از همیشه به خونه رسید.
خونه مثل همیشه تاریک و خالی بود. آهی کشید. آرزو داشت وقتی به خونه میرسه، کسی منتظرش باشه. برقها رو روشن کرد و روی اولین مبل ولو شد. کاپشنش رو درآورد و گوشهای پرت کرد. بدنش درد میکرد و عرق کرده بود. باید قبل از تمرین، بدنش رو گرم میکرد تا الان به این وضع نیفته. گشنه بود اما میلی به خوردن نداشت.
نمیدونست امروز چرا انقدر هوس هاساکو (نوعی پرتقال ژاپنی) کرده. حتی بوی خوب هاساکو رو حس کرده بود. باید به پدرش زنگ میزد و میگفت کمی از اون میوه براش از ژاپن بفرسته. البته تا اون موقع خیلی طول میکشید و چان همین الان اون میوهی ترش و شیرین رو میخواست اما خب چارهای نبود.
تیشرتش رو درآورد که با به یاد آوردن اتفاقی که تو سالن افتاده بود، صورتش سرخ شد و بدنش گر گرفت. واقعا خجالت آور بود. نباید دیگه بهش فکر میکرد. به خودش تشر زد و سریع برق خونه رو خاموش کرد و سعی کرد با وجود دردی که از دلش تا پایین تنهاش پیشروی میکرد، بخوابه.
YOU ARE READING
⛓جـدا نــشـدنــی⛓
Fanfiction⤦ فیکشن: 𝐈𝐍𝐒𝐄𝐏𝐀𝐑𝐀𝐁𝐋𝐄 ♡⃕ کاپلهای اصلی: کریسیول، سکای ♡⃕ کاپلهای فرعی: چاکی (چا اون وو×راکی)، سورپرایز ⤦ ژانر: امگاورس، تخیلی، رمنس، امپرگ ⤦ نویسنده: 𝐌𝐨𝐨𝐨𝐝_𝐤𝐢𝐥𝐥𝐞𝐫 ⤦ طراح کاور: 𝐇𝐚𝐫𝐚𝐭𝐚𝐡𝐮𝐠 ⤦ آپ: براساس شرط ووت ⊹ خـلاص...