پارت بیست و چهارم "پشیمون نیستم"

879 175 68
                                    

من!
کیم سئوکجین هستم و از گذشته نوشتم تا دلایل اینده ای که بهش محکوم شدم رو به تصویر بکشم ...

از گذشته یاد گرفتم که بعضی ها از همون نقطه ی شروع دیوار بودن و من اشتباه کردم چون باید پشت میکردم اما تکیه کردم ...

شاید هم اشتباهم این بود که تجربه ی اولین حس هام با ادمای اشتباهی بود ...

اما بزرگترینش سادگیم بود ، بزرگترین و احمقانه ترین ...
اینکه حتی فکر نمیکردم ادما میتونن چقدر کثیف باشن و چقدر سخت بود پذیرفتنش !

و در اخر منی که دلم برای خودم تنگ شده ، دلم برای قبلنای خودم تنگ شده ...

* جانگکوک *

روزایی که قراره بد باشن و بد تموم بشن از همون لحظه طلوع خورشید حس و حال خودشونو تو صورتت میکوبونند
مثل همون روز کذائی ... روزی که تمام شب رو بیدار بودم و با خودم جنگیدم ...
عکسایی که روز بعد تو مدرسه دست بقیه دیدم شب قبلش برای من فرستاده شده بود و نتیجه ش شکوندن تمام شکستنی های اطرافم و باز اسیب رسوندن به خودم بود ...

تمام شب در حال خط خطی کردن خودم با تیغ بودم ... یه عادت قدیمی اما موثر برای اروم کردنم ... تمام شکمم پر از زخم شده بود ... مچ دست چپ میسوخت از زخمای عمیقی که به خودم زده بودم و سوالم این بود که چرا هنوز زنده م !

مقصر؟
مقصر تمام اتفاقات من بود ... یادم میاد روزی که پدرم مارو ترک کرد و من جسد مادرم رو غرق در خون پیدا کردم قسم خوردم انتقام خودم و مادرم رو بگیرم ...

میدونستم بعد از اسیب دیدن جین تو خونه ی پارک و رو شدن خیلی از کثافت کارهای اون پارک لعنتی ... مادر جیمین تصمیم میگیره همسر و فرزندش رو رها کنه و بره و معشوقش رو هم با خودش ببره ...

پدر من ...
اما نمیدونم چرا انقدر احمق بود که جین رو مقصر میدونستم و برای همین قسم خوردم که نابودش کنم ... بهتره بگم نابودترش کنم

فکر میکردم اگر جین کارش به بیمارستان نمیکشید اگر انقدر لوس نبود که با افتادن از پله ها انقدر دردسر درست نمیکرد احتمالا پدر من هم هنوز تو خونمون بود اما بچه بودم و نمیدونستم ...

حقیقت ماجرا رو نمیدونستم ... برای همین از روزی که وارد مدرسه شدم و کنار جین جا گرفتم از خودم بیشتر بدم میومد ...

افکار جیمین رو خودم به خوردش داده بودم ... اینکه اگر میخوای جین رو باید بیادش بیاری و اذیت کردنش تنها راه برای برگردوندن حافظه ی اون پسره...

پس جین هرجا رفت ما بودیم ... ادمایی تو هرمدرسه بودن که برای پول هرکاری بکنن ...

𝐖𝐈𝐋𝐃 𝐋𝐎𝐕𝐄  ( COMPLETED )Where stories live. Discover now