_اديت نشده_
دوسال پیش
10:45
(عروسی استیو و تونی)هنری - اونجوری نگاه نکن !!!
زیر لب غرید و خواست با وجود دندونهای بهم کشیده ، عرقی که از شقیقههاش راه افتاده و اون کت تنگ عروسیِ اضطرابآور و دوست بیخیال و شیطونش که کمکی به حالش نمیکرد ، دوستانه به نظر بیاد ..
تونی از لحظهای که دیده بودش کلا استرس خودش و ازدواجش با یه پیرمرد از نظر خودش "سکسی و معصوم" رو فراموش کرده بود و کاری جز نگاههای شیطانی و مرموزانه به اون و البته نیشخند زدن و ردیف کردن سناریوهای مختلف راجعبه برخورد باکی ، نداشت !
لعنتی !
هنری - میشه غیر از اصلاح کردن من به چیز دیگهای هم توجه کنی ؟!
با حرص و عصبانیت گفت و چشم غرهی کاملی به لبهای خندون و سرخ تونی رفت :
هنری - مطمئنم این مهم ترین اتفاق امروزت نیست !
فاک!!!
این حتی توی لیست صدتای امروزت هم نباید باشه ، تونز !!
سر تکون داد و کاملا عصبی پشت گردنش رو لمس کرد
اصلا نمیفهمید که چرا زدن سیبیلش باید همچین واکنش هایی رو بگیره ..و مطمئنا هم که این واکنشها نه تنها آرومش نمیکردند بلکه برای واکنش فرد موردنظر بیشتر میترسوندنش !
گاد!!!
اگر امروز صبح یک هزارم درصد
احتمال میداد ممکنه با همچین واکنشهایی _این آدمهای دیونهو عجیب غریب _ روبهرو شه ، دست به اینکار نمیزد ..لعنتی !!
همه یجوری رفتار میکردند انگار جن دیدن و وقتی میفهمیدن چیشده مثل قاتلا نگاهش میکردند ..نت و استفن هم اول با چشمهای گرد شده نگاهش کرده و بعد با ابرو بالا انداختنی ساکت شده بودن ..
(البته که سکوتشون کاملا پر از حرف کنایه بود اما .. )اما .. صد رحمت به نگاهِ متعجب و بدِ اونها !
تونی بعد از دیدنش ، دیگه به کل بیخیال ستِ رنگ دونات و دستمالتوی جیبش شده بود و بجای غر زدن با خودش و فریاد زدن سر بقیه و خالی کردن استرسش
فقط با تصور قیافه باکی از دیدن هنری ریز ریز میخندید و از این رو به اون رو شده بود ..!!
.
.اون پشت سرهم از تصویرسازیِ قیافههای اونها لذت میبرد و البته که خیلی بخشنده تر از این حرفها بود که بخواد اون صحنههای شگفت انگیز رو فقط برای خودش نگه داره
و همه رو به طور کامل و هیجانانگیزی برای هنری و بقیه هم توصیف میکرد !
.
.
.
جیزس ..!!
.
.
تونی واقعا برای دیدن اون دوتا انگیزه بیشتری داشت
و مطمئنا یه صدمش رو هم برای دیدن استیو _اون شوهر فاکیش که معلوم نبود کجا مونده که نمیاد بچه دو سالش رو جمع کنه _ توی کت شلوار ذغالیِ ستش خرج نمیکرد ..
.
هنری - محض رضای خدا ، تونز !
توی لعنتی داری با یکی دیگه ازدواج میکنی و الان هرکی مارو ببینه ؛
با ریلکسی تو فکر میکنه امروز عروسی لعنتیِ منه !!
ESTÁS LEYENDO
Fault ; fractures that moved (stony)
Romanceگسل ؛ شکستگیهایی که در آن سنگهای دو طرف صفحهٔ شکستگی نسبت به یکدیگر حرکت کرده باشند. ____________ درام/عاشقانه روانشناختی_پزشکی امگاورس+کمی چاشنی طنز خاطرات قدیمی +داستان دیدار زوجی عاشقانه همش در یک روز ! کاپل :استونی در کنار چریک ، استرنج_و...