باز کردن در لاکرش مصادف شد با بیرون ریختن جعبه های شکلات و کادو ازش
هوفی کشید و با قیافه ای وا رفته به کادوهایی که لاکرش رو پر کرده بودن و بقیشون جلوش ریخته بودن نگاه کرد
دستی رو شونه اش نشست و بعد صدای بلند تهیونگ به گوشش رسید: هی چطوری پسر؟
به کادوها اشاره کرد و گفت: به نظرت چطور میتونم باشم؟
تهیونگ با دیدن اون جعبه های رنگاورنگ سوتی کشید و گفت: اووهه چقدر خاطرخواه داری جونگو
_نمیدونم این دخترا کی قرار دست ازین کارا بردارن چند روز فاکی از تولدم گذشته ولی هنوزم لاکرمو با کادوهای مسخره شون پر میکنن
تهیونگ ابرویی بالا انداخت و گفت: تو از کجا میدونی همشون دخترن مطمئنم پول، هیکل و قیافه ات چشم خیلی از پسراهم گرفته
جونگ کوک چشمی چرخوند و با نگاه پوکری گفت: کم زر بزن تهیونگ اینجوری که تو داری از من تعریف میکنی هرکی ندونه فکر میکنه ازم خوشت میاد
تهیونگ زبونش رو لباش کشید چشمهاشو خمار کرد و گفت: از کجا معلوم نمیاد
چند ثانیه ای بی حس نگاهش کرد و بعد پس گردنی محکمی نثارش کرد
_چرت نگو
و نگاه کلافه و حرصیشو ازش گرفت
تهیونگ خنده ی بلندی کرد
اون خوب بلد بود رو اعصاب جونگ کوک یورتمه بره
یا بهتر بگم جز زدن مخ دخترای بدبخت تنها کاری که میتونست خوب انجامش بده گند زدن به اعصاب رفیقش بود
نیششو جمع کرد و روبه جونگ کوک گفت: خب حالا میخوای چیکار کنی
جونگ کوک با لحن حرصی گفت: نمیدونم..انگار باید به اون دخترا بفهمونم ازین لوس بازیا متنفرم
تهیونگ با خنده گفت: هی پسر اروم باش انقدر حرص نخور
جونگ کوک اهی کشید و گفت: راست میگی چرا دارم انقدر حرص میخورم فقط کافیه یکی رو مجبور کنم اینارو جمع کنه و پرتشون بزنه
تهیونگ سریع گفت: شکلات رو پرت نزن بزار باشتشون
_چرا؟ تو که شکلات دوست نداشتی
تهیونگ: من نه ولی جینی شکلات خیلی دوست داره
جونگ کوک پوکر تر از قبل گفت: خب؟ یعنی الان میخای این شکلاتارو بار بزنی ببری واسه هیونگ...فقط چون شکلات خیلی دوست داره
قسمت اخر حرفشو با طعنه گفت که نیش تهیونگ بیشتر از قبل کش اومد و گفت: نه دیگه..ما امشب قرار بریم بار جین این شکلاتام با خودمون میبرین
_اونوقت به چه مناسبت قرار بریم؟
تهیونگ چشمکی زد و گفت: دو دلیل داره یکیش اینکه خیلی وقت نرفتیم اونجا دومیشم به خاطر شوگا ست