موسیقی عاشقانه ای پخش میشد
و مردم مست تو بغل همدیگه میرقصیدن
صدای خنده هاشون
صدای بوسه هاشون
و دست هاشون که توی هم گره خورده بودنهمه یه حسرت رو تو دل جونگ کوک میکاشتن که حتی نمیدونست منشاء ش از کجاست و چه دلیلی داره
فقط چند وقت بود به یه نقطه خیره میشد و دنبال چیزی بود که باعث شده اینقدر حالش عجیب باشه و حس میکرد کم کم داره بهش نزدیک میشه
قلبش خیلی بی دلیل تند میتپید و حتی نمیتونست کنترلش کنه
با برخورد نگاهش به جینی که یکم جلوتر ازش سردرگم سرش رو به اطراف میچرخوند و انگار دنبال کسی میگشت سرش رو از روی میز برداشت و صداش زد
خوشبختانه صداش توی اون هیاهو به گوش جین رسید و اون سمتش برگشت
جین با دیدنش سمتش اومد و جلوش ایستاد
جین: تو بودی صدام زدی؟ کاریم داری؟
+ اره...دنبال کسی میگردی؟
با این سوالش دوباره جین نگاه کوتاهی به اطراف انداخت و بعد از کشیدن اهی گفت: دنبال یونگیم...ندیدیش؟
+رفتش
جین سریع گفت: کی رفت؟
+تقریبا بیست دقیقه پیش
با این حرف جونگ کوک قیافه اش وا رفت
یونگی فراموش کرده بود حقوقش رو بگیره و جین حتی شماره کارتشم نداشت چون اون پسر اصرار عجیبی داشت که حتما حقوقش رو باید به صورت نقدی بگیره و نیازی به شماره کارت نیست
با دیدن قیافه ی وا رفته جین کنجکاو ادامه داد: برای چی دنبالش میگردی؟ چیکارش داری؟
جین: میخواستم حقوقشو بدم
پوکر گفت: خب دفعه بعد که اومد بده بهش
جین کلافه گفت: دفعه بعد حداقل دو هفته دیگه اس...مطمئنم به این پول احتیاج داره
میخواست بگه اگه خیلی بهش احتیاج داره خودش فردا میاد میگیرتش ولی بعد با فکری که به ذهنش رسید چهره اش از اون حالت خسته و کسل در اومد و با نیشی که بزور جلوی باز شدنش رو گرفته بود گفت: میخوای تا من بهش بدمش...ادرس خونشو میدونم
جین مشکوک نگاهش کرد و گفت: تو؟ برای چی میخوای همچین کاری کنی؟ نکنه یادت رفته از اوضاع داغون بینتون خبر دارم؟
جونگ کوک کالفه نفسش رو با صدا بیرون داد و گفت: جین هیونگ الان دیگه مثل قبل نیستیم واقعا دیگه قصد ندارم بهش ازاری برسونم اوضاع بینمونم هم خوبه
جین مردد نگاهش کرد و بعدش پاکت پول رو اروم روی میز و جلوش گذاشت و گفت: حواست باشه جونگ کوک اگه بفهمم پول رو بهش ندادی به بابات میگم هر شب اینجایی و سیگار میکشی