عرررررررررررر
این صدای تهیونگ بود که جلوی تلوزیون نشسته بود و با دیدن سریال عررررر میزد و دستمال کاغذی تموم میکرددر حالی که وجدان متشخصش توی سرش نشسته بود و با گوش های گرفته شده فریاد می زد : د لال بمیری چته هی عربده می زنی ، کوری نمی بینی فیلمش کمدی
تهیونگ همونجور عر زنان و فین فین کنان گفت : کوفتش بشه الاهی نگاه کن پسره چه قد رعنایی داره اومده با این دختره سینه عملیه کون کوچولو
اون وقت من باید با این بوت تپل و خوشفرمم سینگل بمونم ، بیرون از این خونه هم که یه مرد پیدا نمیشه انگار نسل همشون رو زدن فقط بیبی بوی و بیبی گرل پیدا می کنی ، عرررررر من یه ددی میخوام بفاکم بدهوجدانش دلش واسش سوخت و گفت : آخه عزیزم بیا خودم بفاکت میدم
: خفشو یونگی
: ایا وقتی به وجدانت فوحش میدی به خودت فحش ندادی ؟
ته محکم زد تو سرش و گفت : حیف که دستم بهت نمیرسه وگرنه خودم بفاکت می دادم
: اِوا دلت میاد ، بعد بی وجدان میشدی که
: بهتر، اونوقت میرفتم پسر همسایه رو میکشتم ددیشم می گرفتم واسه خودم
: فکر خوبیه، اینجوری از دست وجدان هیز اون پسرم راحت میشیم فقط زود تر کلکش رو بکن
: تو مطمئنی وجدانی؟ بیشتر شبیهه روح خبیثه می مونی
: اوی مرتیکه حرف دهنت و بفهم چطور جرعت می کنی به اگوست دی عظم بگی روح خبیثه ، پسره پلشت
ته دوباره چشماش پر اشکش شد و با گریه عر زد : عرررر مامان کجایی که ببینی پسرت دیوونه شد
تهیونگ تو یه خونه خودش بود و منظورم عمارت خودش بود اما بیبی بوی کیوت ما تنها بود
مادر و پدرش اون رو توی این جهنم ول کرده بودن و رفته بودن دنیا گردی و سال تا سال حالی از ته ته نمی پرسیدندقیق یادش نمی یومد اما دوسال پیش بود که اولین بار با یونگی حرف زد
یه شب هوا طوفانی بود و برق ها هم رفته بودن ، مدام رعد و برق میزد و ته ته خودش رو گوشه اتاقش مچاله کرده بود و عروسک خرسش رو تو بغلش فشار میداد ، از ترس مدادم گریه می کرد و داشت سکته می کرد که یهو یه صدای تو سرش پیچید
اون موقع اولین باری بود که صدای یونگی رو شنید اون بهش گفت وجدانشه و اسمش یونگیه بعد ازش خواست نترسه و شروع کرد به لالایی خوندن براش
: هیییی چه دورانی بود قبلا خیلی زر زرو بودی هرچند هنوز هم عوض نشدی
: یا مرتیکه بی جنسیت تو افکار من فوضولی نکن
YOU ARE READING
I found a daddy just for myself ( kookv version )
Fanfictionتمام شده داستان راجب پسریه که قصد داره چیزی رو تجربه کنه که همه ازش حرف میزنن و اکثر انجامش دادن و حالا تو سن نوجوونی و کنجکاوی قراره اون هم طعمش رو بچشه طعم داشتن یه رابطه رو ولی توی این رابطه دنبال چی میگرده؟ کسی رو که برای اولین تجربش ا...