P2.daddy

5.9K 615 77
                                    

پشت یکی از میزهای کافه نشسته‌ بود ، یه لیوان‌ شیرتوت فرنگی خیلی بزرگ‌ به اضافه ی بزرگ‌ ترین‌ نوتلایی که تو مغازه‌ بود جلوش‌ قرار داشت‌ و داشت‌ با بغض نگاهشون‌ می کرد‌ ، انقدر‌ خوشمزه‌ بنظر میومدن‌ که دلش‌ نمیومد‌ بخورتشون‌ با همون‌ لبهای‌ اویزون‌ شیر توت‌ فرنگی‌ رو بلند‌ کرد‌ و با بغض‌ گفت : ببخشید

و بعد جوری‌ شیرموز‌ رو سر کشید‌ که اگه‌ تا ده‌ دقیقه هم‌ به ته‌ لیوان‌ دقت‌ می کردی متوجه‌ نمی شدی که چه نوع‌ مایعی‌ تو اون‌ وجود‌ داشته‌ یا چیزی‌ بوده توش‌ اصلا ؟

: پسر تو واقعا ترسناکی‌ ، چجوری‌ اون حجم از شیر رو انقدر سریع‌ قورت‌ دادی‌ ؟

ته‌ با چشمای‌ مظلوم‌ به یونی‌ جواب داد : آخه می خوام‌ ببینم وقتی‌ دارم‌ شیر ددی‌ رو می خورم‌ سیر می شم‌ یا نه

: بسه ته دارم  بالا میارم ، اوق‌ تو چقدر میتونی‌ چندش‌ باشی ، لعنتی تو حتی به سن‌ قانونی‌ هم نرسیدی‌ ، اع یه لحظه‌ وایسا ، شت ، فاک ته ، توی بفاک‌ رفته‌ به سن قانونی‌ نرسیدی

ته همونطور‌ که ریلکس‌ نوتلا‌ می خورد گفت : خب که چی ؟

: خب که چی ؟ خب که چی‌ پسره ی پلشت؟  اُزگَل‌ یارو که نمیاد بچه‌ زیر‌ سن قانونی‌ رو بفاک بده وگرنه خودش‌ بفاک میره

ته ریلکس‌ گفت : یه شناسنامه‌ دیگه‌ هم دارم ، اونجا‌ هیجده سالمه‌

البته شما هیچ تصویری از یونگی ندارین‌ ولی قطعا تنها حالتی که الان می تونه‌ داشته باشه دهن‌ باز با چشمای‌ از کاسه در اومدست‌

: تو پدر سوخته  یه شناسنامه دیگه از کجات‌ در اوردی ؟

: وقتی بچه‌ بودم می خواستیم با هواپیما‌ بریم مسافرت‌ اون سال به بچه های کوچیک‌ تر از هفت سال اجازه مسافرت ‌با هواپیما رو نمیدادن‌ واسه همین بابام‌ یه شناسنامه‌ جعلی واسم‌ جور کرد‌ که یه سال بزرگ تر نشون‌ میداد.

همون‌ لحظه صندلی روبروش‌ کشیده شد و ددی‌ جدیدش‌ روبروش‌ نشست‌

یه پاش‌ رو روی‌ پای‌ دیگش‌ عمود‌ قرار داده‌ بود ( اونجوری‌ که موقع‌ امتحان‌ روی‌ کفشت‌ تقلب‌ مینویسی‌ بعد پات رو می ندازی روی‌ اون یکی پات که بتونی‌ ببینیش‌ ) به صندلی‌ تکیه‌ داده بود و با انگشتاش‌ رو میز ضرب‌ گرفته‌ بود و همینطور‌ که‌ زبونش‌ رو روی لبش می کشید به بیبی بوی کیوتی‌ که با دستای شکلاتی‌ که تا ارنج‌ تو نوتلا‌ فرو رفته  بود نگاه‌ میکرد‌ .

: چطوری‌ بیب‌ ؟

ته کمی‌ لباش رو جلو داد و بی توجه‌ به جونگ‌ کوک‌ مشغول‌ نوتلا خوردن شد و قیافه ایگنور‌ شده کوک رو به انگشت‌ کوچیکه‌ پای چپش‌ گرفت :)

I found a daddy just for myself ( kookv version )Where stories live. Discover now