نام:❤𝕌𝕟𝕨𝕒𝕟𝕥𝕖𝕕 𝕞𝕒𝕣𝕣𝕚𝕒𝕘𝕖🖤
کاپل اصلی: ویمین.سپ.
کاپل فرعی: نامجین
تعداد پارت: نامعلوم.. در حال نوشتن •-•
زمان آپ: نامشخص♡
🔞💦بیشتر پارت های این فیک دارای اسمات هست... پس اگر از اسمات خوشتون نمیاد، نخونید..🔞💦
داستان در مورد یک ازدواج...
یک امگای ضعیف و نازک نارنجی و به شدت مهربون و دارای یک روحیه لطیف.
جیمین نوه ی پادشاه امگا ها و یکی از بهترین امگا ها و مهربون ترین امگا هاست. همه ی امگا ها اونو دوست دارن و همیشه بهش اهمیت میدن....
جیمین عاشق بچه هاست و همیشه به مهد کودک امگا ها میره و با اونا بازی میکنه.
بچه ها اونو چیم چیم صدای میزنن و عاشق خنده ها و لپ های جیمین هستن.( کی عاشق لبخند ها و لپ های جیمین نیست؟!)
جیمین عاشق جواهراته و هر بار که یک جواهر نظرش رو جلب میکرد.... پدر بزرگش رو وادار میکرد تا اونو براش بخره :)
مادر و پدر جیمین هردو امگا بودن و با سختی های زیاد بهم رسیدن و باهم ازدواج کردند و نتیجه ازدواجشون شد.....جیمین و برادرش یونگی:)))))
مادر جیمین باید برای اتحاد بین امگا ها و آلفا ها باید با پسر پادشاه آلفا ها یعنی پدر تهیونگ ازدواج میکرد... اما اون عاشق پسر عموش شد و با اصرار های زیاد با اون ازدواج کرد. که باعث هرج و مرج و اتفاقات ناگواری شد که بعد ها توسط پدر بزرگ تهیونگ این موضوع حل شد. ( تو داستان اشاره میکنم که چه جوری این موضوع حل شد)
اما بعد از گذشت 9 سال از زندگی آنها، مادر و پدر جیمین وقتی که جیمین 4 سالش بود به یک سفر رفتند و دیگه بر نگشتن :(
جیمین بعد از، از دست دادن پدر و مادرش به پدربزرگش و یونگی برادرش وابسته شد.... به طوری که وقتی یونگی میخواست برای درس خوندن به آمریکا بره جیمین خیلی گریه کرد •()•
Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.