🖤آنچه خواندید💜
سئونگ سمت آشپزخونه رفت و با صدای بلندی گفت: برات اون غذایی که دوست داشتی رو درست کردم.
جیمین با ذوق جیغ آرومی کشید و در جواب گفت: واقعا مرسی.... حسابی گرسنه بودم.
سئونگ بعد از سری که به غذا زد از داخل آشپزخونه بیرون اومد و مقابل جیمین ایستاد و لب زد: خب پارک جیمین... بیا امشب بترکونیم.
💜🖤💜🖤💜🖤💜🖤💜🖤💜🖤💜🖤💜🖤
+ هی سئونگ جر زنی نکن!
جیمین در حالی که دسته ی بازی پلی استیشن رو بین دستاش گرفته بود، روبه سئونگ غرید.
سئونگ با دهنی که پر از پفک بود به جیمین غر زد و دستش رو روی پای جیمین کوبید.
جیمین همینطور که از حرکات سئونگ میخندید، تمرکزش رو روی بازی گذاشت و گفت: هی سئونگ... ایندفعه هم مثل 10 بار دفعه ی قبل شکستت میدم!
سئونگ که الان محتویات داخل دهنش رو قورت داده بود، لب زد: دفعه های قبل شانسی بردی پارک جیمین!
جیمین پوزخندی زد و با دست دیگه اش مقداری چیپس داخل دهنش گذاشت و با مهارت انگشت هاش رو روی کلید های پلی استیشن بالا و پایین کرد و با حرکت نهایی، برنده شد.
با خوشحالی پلی استیشن رو روی زمین رها کرد و بلند شد و شروع به بالا و پایین پریدن کرد و گفت: من بردممم.... من بازم برنده شدممم.سئونگ با کلافه گی از شکست های پی در پی اش از اون جوجه کوچولو روی زمین ولو شد و بالاخره گفت: من تسلیمم پارک جیمین... تسلیمم.
جیمین با لبخند دوباره به سرجاش برگشت و مقداری الکل برای خودش داخل جامی که سئونگ آورده بود، ریخت و گفت: باید خیلی زودتر تسلیم میشدی.
سئونگ خودشو جمع و جور کرد و مقابل جیمین نشست و گفت: چطور بعد از این همه مدت هنوز بازیت خوبه؟! من هنوزم دارم تمرین میکنم ولی نتونستم حتی یکبار تورو شکست بدم!
جیمین ابروش رو بالا انداخت و بادی به غبغبش انداخت و گفت: دیگه این از مهارت های خاص منه... اصلا فکرش رو هم نکن بتونی تو این بازی شکستم بدی.
جامی که حاوی الکل بود رو بین انگشتاش گرفت و اونو به سمت لب هاش برد که دستش توسط دست سئونگ گرفته شد.
+ چیکار میکنی؟!سئونگ اخمی کرد و جام رو از دست جیمین گرفت و گفت: مثل اینکه یادت رفته بارداری مگه نه؟!
جیمین کلافه پوفی کشید و موهای جلوی چشمش رو کنار زد و گفت: اَه.... دیوونه بازی در نیار سئونگ.. بده بخورم دیگه.
سئونگ ابروهاش رو بالا انداخت و جام رو یک نفس سر کشید و اونو کنار گذاشت.
جیمین مشتی روی رون پای سئونگ کوبید و فحشی به پسر آلفا داد.
YOU ARE READING
🔞🖤𝕌𝕟𝕨𝕒𝕟𝕥𝕖𝕕 𝕞𝕒𝕣𝕣𝕚𝕒𝕘𝕖❤🔞
Randomنام:❤𝕌𝕟𝕨𝕒𝕟𝕥𝕖𝕕 𝕞𝕒𝕣𝕣𝕚𝕒𝕘𝕖🖤 کاپل اصلی: ویمین.سپ. کاپل فرعی: نامجین تعداد پارت: نامعلوم.. در حال نوشتن •-• زمان آپ: نامشخص♡ 🔞💦بیشتر پارت های این فیک دارای اسمات هست... پس اگر از اسمات خوشتون نمیاد، نخونید..🔞💦 داستان در مورد یک ازدواج...