ووت یادتون نره لاولیا🤍
•••••••••••••جونگ کوک تمام تلاشش رو میکرد تا آخرین اطلاعاتی که هیونا بهشون داده بود رو ذخیره کنه
با غم غیر قابل توصیفی پرونده هارو کنار میزد و چیزهایی که نیاز نبود رو مچاله میکرد و دور مینداخت طوری سریع مطالب رو بررسی میکرد و دور مینداخت که سطل زباله بزرگ کنار پاهاش پر شده بود و ورقه های مچاله شده دورش رو گرفته بودن
باید تا قبل پرواز تمام مدارک و عکس هایی که بر علیهشون بود رو از بین میبرد
پرونده ای رو بیرون اورد و با دقت روی میز گذاشت اینطور که از اسمش معلوم بود پرونده ی مهمی باید باشه "آخرین اطلاعات"
این ها آخرین اطلاعاتی بودن که هیونا تونسته بود جمع آوری کنه و این دل جونگ کوک رو به درد میوردپرونده رو باز کرد اطلاعات ماه دسامبر یعنی آخرین ماهی که هیونا زنده بود رو دونه به دونه در اورد و شروع به مطالعه کرد
کار خلافی نبود که سونگ هو تستش نکرده باشه و این اعصابش رو خورد میکرد پور*نوگرافی کودکان،ترویج سادیست جنسی،جذب هرزه های بار ،... و لعنت حداقل هفتاد درصد سرمایه سونگ هو از این کارها بود و شرکت براش هیچ سودی نداشت! ولی اینکه متوجه شد شرکت پارک بسته شد بهش کمی آرامش داد ولی بازم عصبانی بود ، عصبانی بود از دست خودش که چرا زودتر از اینها نقشه اش رو عملی نکرد
اگر از دوسال پیش این انتقام رو شروع میکرد شاید الان بچه های زیر ده سال قربانی پدوفیل های کثیف اطراف سونگ هو نمیشدن ، شاید خیلی ها زیر اون مرد های سادیسمی جون نمیدادن
و باز هم مثل همیشه خودش رو مقصر هر چرندی که تو دنیا اتفاق میفتاد می دونست
صفحات اخر پرونده رو که خوند بدون توجه به اطرافش مدارک رو روی میز انداخت و دست هاش رو تکیه گاه سرش کرد حسابی اعصابش خورد بود
حس یه کاراگاه خصوصی رو داشت که انگار با تمام مدارک و شواهد موجود نتونسته بود قاتل رو پیدا کنه!
منتحا جونگ کوک از این کلافه بود که هیونا به طرز وحشیانه ای کشته شده بود و برای اینکه نشون نده یه جاسوسه هیچ واکنش و دفاعی نسبت به حملات سونگ هو نداشت و این عصبانیش میکرد
با صدای در سرش رو بالا اورد تا بتونه فردی که مزاحم تنهایی و افکارش شده بود رو ببینه
چیمی با چشم های خیس و گونه هایی گر گرفته به جونگ کوک نگاه میکرد
جونگ کوک با لبخند دلگرم کننده ای دست هاش رو برای جیمین باز کرد و منتظرش شد
-بیا اینجا
چیمی با قدم های ترسیده خودش رو توی بغل جونگ کوک انداخت و نفس لرزونش رو آروم بیرون داد ، از سرمای بدن جونگ کوک لذت میبرد و خودش رو بیشتر به تن عضله ای جونگ کوک فشار میداد تا ترسی که داشت رو فراموش کنه
+گوکی
-جانم
جیمین خودش رو بالاتر کشید و پاهاش رو دو طرف رون های عضله ای جونگ کوک گذاشت و به چشم هاش خیره شد
+جیمینی یه خواب بد دیده!
جونگ کوک دست هاش رو پشت جیمین گذاشت و با اخمی که نشون از تمرکزش بود به چهره جیمین نگاه میکرد و هیچ جوره دلیلی نمیتونست پیدا کنه که چطور یکی میتونه انقدر زیبا باشه
-نمیخوای بگی چه جور خوابی دیدی که تورو تا اینجا کشوند؟
جیمین کمی خودش رو جا به جا کرد و لبش رو تر کرد هنوزم میترسید از خوابی که دیده بود به شدت وحشت داشت
+خواب دیدم تو هم من و تنها گذاشتی...!
سالن توی سکوت فرو رفته بود جونگ کوک سر پسر رو به سینه خودش فشار داد و بوسه ی سبکی روی موهاش گذاشت از این ناراحت نشد که جیمین توی خواب هاش کابوس رفتنش رو میدید بیشتر از این موضوع متاثر شد که جیمین از کلمه ی "تو هم" استفاده کرده بود
یعنی چند نفر چیمی رو تنها گذاشته بودن که انقدر توی کابوس هاش خواب رفتن فرد دیگه ای رو میدید؟ ناراحت کننده بود که جیمین با اینکه توی حالت لیتل اسپیس بود باز هم از تنهایی میترسید
-من همینجام جیمین نگران نباش
+بهم قول میدی که تنهام نزاری؟
-قول میدم!
شاید این تنها باری بود که جونگ کوک از تعهد دادن به فردی خوشش اومده بود!
جیمین محکم جونگ کوک رو بقل کرد و گونه هاش رو به پیراهن مرد بزرگتر مالید و بوی عطر جونگ کوک رو به داخل ریه هاش فرستاد
+برام قصه بگو!
جونگ کوک با تعجب به پسر توی بقلش نگاه کرد تا شاید با اون نگاه بتونه به پسر بفهمونه که هیچ قصه ای بلد نیست ولی جیمین حتی سرش رو بلند نکرد تا متوجه جونگ کوک بشه و رسما شخصیت جونگ کوک رو به چپش گرفت!
+یعنی حتی یه داستان هم بلد نیستی؟
جئون جانگ کوک همون مردی که به جِی کیلر معروف بود و همه از شخصیت گستاخ و دارکش میگفتن همین الان توسط یه پسر نوزده ساله زیر سوال رفت!
پسر کوچیک تر به آرومی داشت به خواب میرفت و برای اینکه از روی پاهای عضله ای مرد مو مشکی نیفته محکم تر جونگ کوک رو بقل کرد و این حرکتش باعث شد که جونگ کوک پسر رو به خودش فشار بده و تموم استرسش رو فراموش کنه
و خاطرات دوباره به سراغش بیان

VOCÊ ESTÁ LENDO
Heathens
Fanfic𝐊𝐨𝐨𝐤𝐦𝐢𝐧|𝐭𝐞𝐚𝐠𝐢 𝐀𝐔 #FULL جئون:میبینی چه شب ساکتیه؟ انگار هیچکس تو دنیا نیست یا شاید من تو دنیای هیچکس نیستم. 𝐒𝐓𝐀𝐑𝐓:7 𝐀𝐮𝐠 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞:𝐃𝐚𝐝𝐝𝐲 𝐤𝐢𝐧𝐤 - 𝐚𝐧𝐠𝐬𝐭 - 𝐩𝐬𝐲𝐜𝐡𝐨𝐥𝐨𝐠𝐢𝐜 - 𝐬𝐦𝐮𝐭 Kookmin #1 Jikook #4 Baby b...