5/2

478 113 46
                                    

به نظر میاد باهام قهرین :( بی صدا ووت دادین رفتین یه اِهنی اوهونی از اکثرتون در نیومد
با بغض برداشتن چسب زخم و چسبوندنش روی قلبش

___________________________________

_ جونگکوک _

دکمه اخر بلوزشو بست برای اخرین بار به راهروی بیمارستان خیره شد
صدای زمزمه مانندی توی گوشش پیچید

#جونگکوک

چشماشو بست نفس عمیقی کشید

با نشستن دست پدرش روی کمرش چشماشو باز کرد به پدرش خیره شد که توی این مدت چقدر شکسته تر شده بود موهای جو گندمیش سفید شده بود زیر چشماش چروک

لبخند متقابلی به پدرش زد سمت در حرکت کردن

اقای جئون برای دکتر کیم سری تکون داد دستشو با ملاطفت روی کمر جونگکوک کشید

@ ممنون که پسرمو بهم برگردونین

جونگکوک نیم نگاهی به حلقه اشک جمع شده توی چشمای پدرش انداخت

باید خودشو قوی نگه میداشت ، باید آروم میگرفت بخاطر خانواده اش هم شده ... نه بخاطر اون خیال ...

ولی خیالش ...

سرشو اروم تکون داد به در خیره شد

#جونگکوکی ، این کلاه بهم میاد ؟

به چهره نقش بسته توی ذهنش خیره شد ، پسر چشم عسلی نازش
کلاه سبز رنگی که کمی از موهای فرفری لطیفشو پوشونده بود

+ خیلی بهت میاد گلبرگ من

تهیونگ لبخند مکعبی بهش زد خودشو توی بغل جونگکوک انداخت
بینیشو به گردنش مالید لیس ارومی روی گردنش گذاشت

روند روتینی که تهیونگش بهش عادت کرده بود لیس زدن جونگکوکش

+ شیطونی میکنی دلبر من؟ شیطونی میکنی شبدر ؟ میخوای ددی یه لقمت کنه مارشمالوی من ؟

گاز محکمی از گونه تهیونگ گرفت

یه تهیونگ خیره شد که با اخم دستشو روی لپش گذاشته بود

ددی بد ! دیگه ته ته بهت بوس نمیدهههههههه

صورتشو سمت مخالف جونگکوک چرخوند

جونگکوک از پشت بغلش کرد لباشو روی شاهرگ تهیونگ گذاشت آروم لب زد

+ میخوای در اثر نرسیدن معجون ادامه زندگیم بمیرم ته؟

تهیونگ لبشو گاز گرفت سمت جونگکوک چرخید صورتشو با دستای کوچیکش قاب گرفت

# ته ته بدون کوکو میمیره ...

جونگکوک بوسه ای روی دست تهیونگ گذاشت به چشمای عسلی رنگش که کمی بارونی شده بود چونه اش از بغض میلرزید خیره شد

Mine2 |KookV|Where stories live. Discover now