چشماشو باز کرد توی خونشون بود
حتی یادش نمیومد چه اتفاقی افتادهبا دیدن دکتر بالای سرش به وشمای نگران پدر و مادرش خیره شد
& اقای جئون باید منطقی نگاه کنین به این قضیه ، اگه بستری نشه ممکنه وضعیتش حاد تر شه و بلایی سر خودش بیاره
پدر جونگکوک با اخم به مرد روبروش خیره شد
+ پسر من دیوونه نیست اقای کیم
& من هم نگفتم دیوانه است ، فقط فیلم امروز که خودتون هم دیدین عجیب نبود براتون ، اون دقیقا به ادم توی خوابش تبدیل شد
اقای جئون فریاد کشید : مهم نیست که به چی تبدیل شده اون فقط توهمات مغزشه انتظار دارین پسرمو بفرستم به تیمارستان به جای اینکه دکترشو عوض کنم
جونگکوک سرشو گرفت
# جونگکوک من دوستت دارم تا ابد هیچوقت تنهات نمیزارم همیشه پیشتم تو منو نجات دادی وقتی نیاز داشتم بهت بودی ، منو بزرگ کردی روحمو رشد دادی ، چرا فکر کردی تنهات میزارم ، درستش میکنیم باهم ، ببین من اون دنیام رهات نمیکنم
قطره اشکی از چشمش چکید
# پس اینقدر منو از خودت نرون وگرنه مجبوری حتی بعد مرگمونم تحملم کنی
_ تحمل کنم؟ تو حتی حق نداری منو تنها بزاری حتی اگه برم قعر جهنم
# نمیزارم من ماین ام تو هم ماین منی
_ تهیونگ ...
از روی تخت بلند شد رو به پدرش زمزمه کرد : تهیونگ کجاست ؟ یکی بهم جواب بده
+ پسرم اروم باش ، اروم باش جونگکوک ، تهیونگ وجود نداره
جونگکوک با خشم دستشو پس زد داد کشید
_ من پسررررر تو نیستم پدر من مرده خیلی وقته ، برو اونطرف تهیونگم چکار کردیننننننن
سمت در خونه دوید از پشت گرفتنش
+ جونگکوک ، جونگکوک منو نگاه
توی چشمای پسرش نگاه کرد
_ بابا
اقای جئون با گریه بغلش کرد : اروم باش
_ بابا میترسم ، بابااااا
& اقای جئون وقت احساسی عمل کردن نیست
اقای جئون پسرشو توی اغوش گرفت بوسیدش
+ ببرینش
_ کجاااا ، کجاااا ببرن منو ... باباااا لطفااااا من دیوونه نیستمممم
دکتر با یه بادیگارد دیگه پسر گرفتن از خونه خارج کردن
_ ولمممم کنیننننن
اقای جئون روی زمین نشست سرشو توی دستاش گرفت
_ باااااباااااا
YOU ARE READING
Mine2 |KookV|
Romanceدستشو از جلوی چشماش برداشت پسر به آینه روبروش خیره شد با تعجب دوتا گوش رو روی موهاش و دم بلند گربه رو دید به اون پسر دیوونه نگاه کرد که توی آینه موهای مشکی جای موهای بلوند شده اش رو گرفته بود به دستاشون خیره شد که توی آینه به هم قفل شده بود لعنت ب...