13

126 17 7
                                    

Pov j.hope

نمی‌دونست چند ساعت گذشته
شاید هم چند روزه
ولی خوب می‌دونست مثل دفعات قبل نیست اون کجای قضیه بود
اون فقط جادوگری بود که یه معامله با یه پسر عاشق کرده بود

چه حسی باید می‌داشت وقتی که همه چی اونجور که باید پیش نرفته بود دوباره دوباره و دوباره هر بار عاشق پسر شد پسری که قرار نبود عاشقش باشه این مسخره است واقعاً خنده داره جادویی که خودش توی تلش افتاد

این بار باید چه جوری جلوی این چرخه مسخره رو می‌گرفت تا بتونه دوباره پسر رو ببینه ، همه تلاش‌هاش بی‌نتیجه می‌مونه مثل همیشه
اون به معشوق قدیمیش برمیگرده

و در نهایت باید بوسیدن شدنش رو ببینه
فرقی ندارد تا چه اندازه زندگیشو پر عشق کنه
اون درون قلبش هیچ جایی نداره

شاید بهترین کار این باشه این طلسم رو بشکنه و همه اشون رو فانی
ولی اون چی؟
اون چشمای زیبا صورت نرم و سفید لبایی که زیباترین لبخندها رو داره

نابودش کنه؟ با دستاش خودش؟ کدوم عاشقی میتونه که الان جانگ هوسوک بعد 300 سال عاشقی بتونه

بعد بارها دیدنش و هربار از نو عاشق شدنش

خنده داره ولی شبیه شخصیت های دوم داستان های عاشقانه شده
کسایی که همیشه با دست خودشون اون عشق رو راهی اغوش شخصیت اول میکنن

انگار که هیچوقت قرار نیست اون کسی باشه که خواسته میشه !

« منو ببخش‌هوسوک ، متاسفم بابت همه چی ، لطفاً شاد زندگی کن»

بطری شرابش رو سر کشید دوباره به عکس پسر خیره شد

پسر مو قهوه‌ای داخل عکس که بهش لبخند می‌زد نه به اون یونگی فاکی!

زندگی قبلی، زندگی‌های قبلی ، فرقی نداشت احتمالاً فرقی نداشت چند بار دیگه این چرخه رو ادامه بدم همچنان تناسخ همشون توی یک بازه زمانی و یک مکان و این وسط با پایان این چرخه این این جانگ هوسوکه که برای همیشه دلبرکش رو از دست میده

یادش میاد سال‌ها پیش که اون پسره احمق با چشمای اشکی با بچه گربه رو توی بغلش گرفته بود و التماس می‌کرد که درمانش کنه
وقتی به راه انداختن این بازی مسخره فکر کرد هیچی جز طمع نبود طمع عمر جاویدان

ولی چی شد که الان همه چی برعکس شد و دیگه درگیر اون عمر جاویدان نیست در گیر یکی از مهره‌های این بازی شد

الان وقتش نیست نه وقتی که هنوز بعد از ۷ زندگی حتی یک بار هم بهش عشقی داده نشد

هرجور شده نمیگذاشت موفق شن ... بعد جیمین چجور تحمل میکرد؟

.................................................................................................

چند تقه آرومی به در اتاق زد و آروم در رو باز کرد

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Jul 19 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

Mine2 |KookV|Where stories live. Discover now