Red Delicious

495 106 39
                                    

سیب سرخ 


" تمام مدت سعی کردم که پنهانش کنم

اما دیگه قادر به تحملش نیستم

پس همه چیز رو بهت میگم

چرا از قبل اینکارو نکردم ؟

بهرحال درد کشیدن چیزی نبود که بتونم ازش فرار کنم !

دیگه قرار نیست بتونم تحملش کنم

پس گریه میکنم

به این خاطر که از خودم شرمگینم

پس گریه میکنم

چون نتونستم ازت محافظت کنم

عمیق تر ، عمیق تر و بازهم عمیق تر

با گذشت زمان این درد عمیق تر میشه

درست همچون تکه های یک شیشه ی شکسته

که هرگز سر هم نخواهند شد

قلبی که هر روز بیشتر از قبل میشکنه و میبُره

تو ، اون کسی که بجای من مجازات شد

تو ، با جثه ی کوچک و اندام نحیفت

تویی که در شرف شکستن بودی

متاسفم ، متاسفم ، متاسفم

حتی اگر هزاران بار سعی در ازبین بردنش کنم

این ننگ پاک نخواهد شد

من یک گناهکارم

یک لکه ی ننگ ! "

( stigma by BTS _ با کمی تغییر )

صدای زنگ زدن تلفن اینبار بعد ازچهارمین تلاش تونست خودش رو از فاصله ی میان هدفون و گوش های تهیونگ رد کرده و باعث جلب توجه اون بشه . گوشی تهیونگ در حالت پرواز به سر میبرد و هیچ تماسی از هیچ فردی قادر به پایین آوردن اون نبود . پس تماس ها به سمت تلفن پنت هاوس آپارتمان ناحیه ی گانگنام منطقه ی سودوگون که تهیونگ خودش رو درش پنهان کرده بود ، سرازیرمیشدند.

انتظار نداشت شماره ی تلفن خانه به سادگیِ شماره ی همراهش لو بره پس حدس میزد که این تماس ها از طرف آدم هایی باشه که کارهای مهم تری باهاش داشتند . تلفن همچنان سمج وار زنگ میزد و درنهایت تونست تهیونگ رو مجبور کنه که اون رو بجای هدفون ، نزدیک گوشش بیاره .

" الو ؟ "

" آقای کیم تهیونگ ؟ "

صدای مردانه ی پشت تلفن با صدای بالا پایین رفتن دکمه های کیبوردها در پس زمینه و داد و فریادهای مرد ناشناسی که بنظر خطاب به افراد داخل اون مکان بود ، ترکیب شده و هویت صاحبش رو ، که خبرنگار یکی از مجلات زرد بود ، افشا میکرد .

" خودم هستم . "

" آه خوشحالم بالاخره تونستم پیداتون کنم ! "

IDollWhere stories live. Discover now