هدفمو از کاور نمیدونم چیه فقط خواستم یه چیزی کاور فیک باشه :)
آها هدفمو یادم اومد اسم آهنگشو یکی برام گیر بیاره لطفا :)
Hi again
***********
آره اون جیهو بود ، همون رفیق عزیز تر از جونش ، کسی از بچگی باهاش دوست بود و مرحم همه ی تنهایی های تهیونگ بود ،
دقیقا رو به روش روی همون قالیچه کوچیک کهنه نشسته بود و داشت پر سر و صدا آبمیوه اش رو میخورد. توی همون خونه درختی ای بودن که پدر ته براشون درست کرد ، همه چی سر جاش بود .مثلا همون قالیچه ای که از بغل سطل آشغال پیداش کردند و بنظرشون خیلی حیف بود برای دور انداخته شدن و بعد توی حیاط دوتایی اونو شستن و کل روز رو آب بازی کردند و هر چقدر که بزرگتر هاشون میگفتن این فرش کهنه اس اونا میگفتن نه و از اون استفاده میکردند .
دقیقا مثل چند سال پیش که بعد از مدرسه اونجا لش میکردن نشسته بودن، لبخند بزرگی روی لباش نشست . اما کم کم محو شد چونکه وایسا ببینم مگه جیهو نمرده بود مگه بهتریم دوستشو از دست نداد مگه همون یه نفری هم که باهاش دوست بود ولش نکرد و تنهایی رفت به بهشت ؟ پس الان چی بود جلوش؟ شاید خوابه اما حتی اگر خوابه اون میخواد تا ابد توی این خواب باشه .
اما یهو جیهو غیب شد و بجاش دو تا پای آویزون جلوی چشمش اومد . بالا رو نگاه کرد و جیهو رو دید که خودشو دار زده .
خیلی ترسیده بود خیلی زیاد اما یهو در خونه درختی باز شد و پدر جیهو با همون زن یعنی مادر کوک اومدن تو و داشتن به جیهو میخندیدن .
بلند قهقه میزدن ، ی..یه لحظه حتی جانگکوک هم بود اون هم داشت میخندید .
گلوش از خشم و ترس خشک خشک شده بود و تند تند نفس میکشید. میخواست بلند شه و همشونو خفه کنه اما نمیتونست از جاش تکون بخوره .با نفس عمیقی که کشید چشماشو باز کرد و از خواب پرید . تند تند نفس میکشید.
+ اره خواب بود همش خواب بود الان دیگه تمومه همش یه کابوس بود
بلند شد بره آب بخوره که بازم حس سنگینی رو روی بدنش حس کرد
نگاهشو از سقف گرفت و جانگکوک و دید که آروم سرشو گزاشته روی سینه اش و خوابیده ، با دیدنش آروم شد اما بعد با یاد خوابی که دیده بود خشم وجودشو پر کرد و لبخندش از بین رفت .
سرشو گزاشت روتخت و از اتاق رفت بیرون بعد از دوش کوتاهی که توی اتاق مهمون گرفت و یه قهوه صبحگاهی نشسته بود جلوی تلوزیون خاموش سخت مشغول فکر کردن بوداون نباید با کوک خوب باشه باید تلافی جیهو رو سرش در بیاره مادرش مرده اما پسرش که هست
حالا که نمیتونه از خود اون زن انتقام بگیره پس باید میرفت سراغ جانگکوک .
****************
Jungkook pov
با سر درد شدیدی بیدار شد بدنش ضعف داشت و چشماش تار میدید با سختی بلند شد تا بره پایین و چیزی بخوره تا یکم از ضعفش کم شهاز پله ها پایین رفت و تهیونگ رو دید که روی مبل نشسته و سرشو بین دستاش گرفته
بی توجه به آشپزخونه رفت و یکی از رامن های فوری خورد و خواست دوباره به سمت اتاق بره تا دوش بگیره که با صدای ته متوقف شد
YOU ARE READING
𝓦𝓮𝓵𝓿𝓸𝓶𝓮 𝓣𝓸 𝓗𝓮𝓵𝓵
Romanceکاپل : ویکوک ژانر : ارباب برده ای ، اسمات ، امپرگ ، اندکی کمدی ، رمنس .............................. پدری که پسرشو فقط بخاطر پول و قمار میفروشه ............................. جونگ کوک : من چه بدی ای در حقت کردم که اینجوری باهام رفتار میکنی ؟ همه حر...