چند ضربه به در زد و وارد شد.
کریس نگاهش رو بالا کشوند و به مرد بلند قامتی که وارد دفتر کارش شده بود چشم دوخت.
-سلام
پسر عموی بزرگتر از پشت میز بلند شد و به سردی سر تکون داد.
-خوش اومدی.
چانیول داخل رفت و در رو به آرومی بست.
-حالت چطوره؟
کریس لبخند بی رنگی زد.
-خوبم
چان نزدیک رفت و با خجالت ریزی روی مبل مقابل میز نشست.
-کاری داشتی؟ برای نقشه هات مشکلی پیش اومده؟
چانیول بزاقش رو بلعید و انگشت هاش رو تو هم قفل کرد.
-نه اومدم یه کم حرف بزنیم.
کریس یه تای ابروش رو بالا پروند.
-در مورد چی؟
مرد کوچکتر بازدمش رو رها کرد و با جدیت لب زد:
-راجع به بکهیون.
-ما قبلا حرفامون رو زدیم چانیول
مرد هومی گفت و لب باز کرد:
-اما حل نکردیم. من واقعا میخوام ازت پسش بگیرم.
کریس پشتش رو به مبل تکیه داد.
-چانیول نمیتونم بهت پسش بدم. قبلا هم بهت گفتم اون دیگه مال منه.
چان لبش رو کج کرد و با مکث کوتاهی زمزمه کرد:
-میخوامش، خیلی میخوامش.
-متاسفم
چانیول لبش رو گزید.
-مگه نمیخوای با جیسو ازدواج کنی؟
-آره اما دلیل نمیشه هایبریدمو به تو بدم.
-با خودت هم نمیتونه زندگی کنه.
کریس سرش رو به نشونه دونستن تکون داد.
-نگران نباش به اونجاش فکر کردم.
چان تلخندی زد.
-آره خب میتونی ازش توله کشی کنی...یه نژاد اصیله و پولش وسوسه ات کرده مگه من؟
اخمهای کریس تو هم رفتن و با عصبانیت به چشمهای لبریز از تمسخر چان زل زد.
-به تو ربطی نداره.
-اون حیوون نیست.
-میدونم
چان کمی مکث کرد تا تن صداش رو بالاتر از حد معمول نبره.
-پس حتی اگه صاحب فرزند بشه نمیتونه با خواسته خودش به تو بده.
-نگران نباش.
KAMU SEDANG MEMBACA
"Mi Puppy"[Complete]
Fantasiکامل شده. •¬کاپل: چانبک •¬ژانر: هایبرید| امپرگ| فلاف| اسمات •¬خلاصه: چانیول با بیعقلی هایبریدی که به عنوان کادو براش رسیده بود رو تقدیم پسر عموش کرد. اما وقتی بعد از مدت ها هایبرید رو دید با تمام وجود از کارش پشیمون شد. پس تصمیم گرفت مخفیانه های...