تابو در لغت به معنای تحریم و منع است و به آن دسته از رفتارها، گفتارها یا امور اجتماعی گفته میشود که بر طبق رسم و آیین یا مذهب یا عرف جامعه، ممنوع و نکوهشپذیر است.
منظور از تابوشکن کسی است که آنچه از پیشتر ممنوع بوده را نادیده گرفته و به عمل رسانده است.
به نام او، تابوشکن، فصل اول:
دستهی مشکی رنگ چاقو را مقابل چشمانش نگه داشت و بارها از چپ به راست آن را هدایت کرد.
حرکت پاندولوار شی مقابلش مانند همیشه آرامش را به او بازگرداند. آرامشی که مغز زیادی درگیرش را برای لحظاتی کوتاه به ثبات فکری میرساند و دست لرزان از خشمش را ثانیهای از اضطراب میرهاند.
رهایی که "مرد" تنها با یک آغوش ساده به ییبو تزریق میکرد و حالا پس از سپری شدن اتفاقات و با قساوت قلب، تمام چارچوب مراقبتی که سهم پسر بود را از او منع میکرد.به آفتاب سوزانی که روی پوستش مینشست بیتوجهی نشان داد و مانند همیشه پلکهایش را روی هم فشرد تا خشم ناگهانی گریبانش را نگیرد. یک قدم تا انفجار و تنها یک اینچ تا رهایی فاصله داشت.
با شنیدن صدای "تیک" که از ریموت در پارکینگ به گوشش رسید، از جایش بلند شد. دستش را به شلوار نسبتا گشادی که به تن داشت کشید و مانند همیشه مقابل عظمت آن ساختمان لعنتی احساس ضعف کرد. ییبو نه آن همه تشکیلات به همراه داشت، نه تحصیل مناسب برای کارمند یک شرکت شدن.
درواقع او به جز چاقو کشیدن مقابل این و آن هیچ قابلیت خاصی نداشت. یک پسر بیست و چهار سالهی افسار گریختهای بود که برای همه لاتی میکرد و شاخ و شانه میکشید؛ اما برای "او"... برای "او" حتی دست از خدا و مذهب و خودش نیز میکشید.
دلش را ساده ربوده بود و حالا چه سخت به انتظار گوشه چشمی نگاه کردن، پیش میرفت.با نمایان شدن برق هیولا مانند ماشین، بدون هیچ ابایی خود را سپر کرد تا هیچیک، راه برای خروج کامل از پارکینگ نداشته باشند.
دستهی چاقو را بیاحتیاط در لا به لای انگشتانش چرخاند و آن تکه سیخ سوزن مانند میان دندانش را از چپ به راست فرستاد.
با دیدن بادیگارد هیکلی که به سرعت نزدیک میشد، نیشخند پررنگی زد و بیخیال به دنبال سوی آشنای آن دو چشم مشکی رنگ، در پشت صندلیهای ماشین چرخید. شیشههایشان روز به روز دودیتر میشد؛ یا ییبو از شدت بیکاری نَمنَمک سوی چشمانش را از دست میداد؟
YOU ARE READING
Taboo Breaker | تـابـوشـکـنـ
Fanfiction❀ فیکشن درحال آپ ᝰ تابوشکن -پایان فصل اول- ❀ ژانر ᝰ اجتماعی . عاشقانه . غمگین . اسمات ❀ تایپ-کاپل ᝰ ورس-ییجان ❀ نویسنده ᝰ زهرا.م "شیبو" ❥𝗙𝗜𝗖𝗧𝗜𝗢𝗡 𝗨𝗣 ᝰ هفتگی ❥𝗚𝗘𝗡𝗥𝗘ᝰ social , romance , angst ,smut ❥𝗧.𝗖 ᝰ Lsfy , Yizhan ❥𝗪𝗥𝗜𝗧𝗘𝗥 ᝰ...