نام:بابا جونی
سن:۲۶
عاشق کتاب خوندن هستند.مهربون و از خانوادش به شدت حمایت میکنه و در عین مهربون بودند؛چهره ددی هات داره.بچه هارو خیلی دوست داره و دختر بزرگترش رو بیشتر دوست داره وهمیشه حمایتش میکنه.درضمن ایشون یکم دستشون سنگینه!(به هرچیزی دست میزنه میشکنه😔)نام:بابا جینی
سن:۲۸
آشپز خیلی خوب هستند؛مهربون و کیوت...به همه خوبی میکنه.بچه ها رو دوست داره.از بچه هاش به شدت حمایت میکنه اگه یکی بهشون چپ نگاه کنه به چهره هات خودش تغییر میده میتونه با پلک زدن طرف رو با خاک یکسان کنه!
یا اونقدر سرش غر میزنه که طرف خودش از گفتن حرفش پشیمون میشه 😅نام :لی یونا به کیم یونا تغییر داده.
سن:۱۷
در ظاهر سرد و خشک هستش ولی یه دل مهربون داره؛میرقصه و برای خودش یه تیک تاکری هستش.عاشق خواهر وبرادرش هست.کم کم به بابا جونی و بابا جینی نزدیکتر میشه.شبیه شوگا هستش.میشه گفت بین اعضا به آگوست دی ۲ تبدیل شده.نام:لی ریوجین یا کیم ریوجین
سن:۸
دختر مهربون و سرزنده هستش؛همیشه میخنده و بقیه رو میخندونه ،ایشون سان شاین خونه نامجین هستند یجورایی سان شاین دوم خانواده هستند.نام:لی یوجین یا کیمیوجین
سن:۶
یه پسر کیوت و چلوندی که جاش رو توی دل بابا جینیش جا کرده به هیچکی جا نمیده و... البته روی بابا جینیش هم یکم غیرتی تشریف دارند😅😂
وقتی میخنده شبیه خرگوش میشه!🥺
YOU ARE READING
my starnge family
Fanfictionنام فیک: خانواده عجیب من(my starnge family) کاپل اصلی:نامجین کاپل های فرعی:سپ و اعضا 🍄 🍄 🍄 🍄 🍄 🍄 قسمتی از فیک: "اسمت چیه پسر کوچولو؟ " جین همینطور که اسنک میخورد؛برای پسر کوچکتر هم اسنک میداد پرسید. "یوجین " یوجین با...