دستشو روی پیشونیش گذاشت و از سردرد پلک هاشو روی هم فشار داد
نگاهی به ساعت انداخت.ظهر شده بود.گوشیشو چک کرد و با سیل پیام های فرستاده شده مواجه شدجونگ سو چندبار بهش زنگ زده بود تاازحالش مطمئن بشه
گائون با بی حوصلگی از روی تخت بلند شد و لای پنجره رو باز کرد
تیشرتش رو از تنش درآورد و زیر دوش حموم رفتچشماشو بست و قطرات داغ آب روی صورتش لغزیدند
چهره ی جویون از جلوی چشمش کنار نمیرفت و ناراحتی عجیبی روی قلبش سنگینی میکرد
بُرد و باخت دیگه براش اهمیتی نداشت و احساس خوبی به بودن توی سئول نداشت اما باید به جویون زنگ میزد
بعد از خوردن فنجون قهوش با آقای گو تماس گرفت و گفت امروز توی خونه میمونه تا استراحت کنه
ازش خواست به بقیه ی تیم هم خبر بدهاتاق گائون فقط چند اتاق با جونگ سو فاصله داشت برای همین جرات نمیکرد از اتاقش خارج شه و با پسر رو به رو بشه
روی مبل لَم داد و تی وی رو روشن کرد.توی ذهنش دنبال بهونه برای بیرون نرفتن با جویون بود
حوصله ی کسی رو نداشت و بیشتر از چند دقیقه با مادرش حرف نزدغرق افکارش بود که صدای در اتاقش رو شنید
بلند شد و بی حوصله درو باز کرد_معلوم هست چت شده؟!
جونگ سو که پیرهن صورتی روشنش رو با شلوار سفید پوشیده بود سریع داخل اتاق شد و به گائون تشر زد
_چرا خودتو تو اتاق حبس کردی؟حالاهم که به بقیه میگی حوصله نداری و ترجیح میدی ازما قایم بشی؟_اینطور نیست هیونگ...
جونگ سو طلبکارانه نگاهش کرد
_اگه چیزی شده بمن بگوگائون بغضی گلوش رو گرفت و مثل بچه های
۶ ساله گوشه ی اتاق نشست و پاهاشو جمع کرد_سرم درد میکنه.حالم خوب نیست.خوابمم میاد فقط میخوام تنها باشم یکم
جونگ سو با لحن بچگونه اَداشو درآورد و بعد ادامه داد:
_خجالت بکش، بچه ای مگه؟_هنوز نمیتونم باور کنم جویون اونجا بود
جونگ سو لحنش رو تند تر کرد و جلوی پسر ایستاد
_پس بخاطر اون پسرس؟ مگه برات مهمه؟گائون دستشو روی گوش هاش گذاشت و فریاد کشید
_مهم نیست. یعنی بود دیگه نیست!
جونگ سو از عصبانیت پسر شوکه شد و کنارش گوشه ی اتاق نشست
_باشه.آروم باش
چند دقیقه سپری شد و گائون با ملایمت صحبت کرد
_ببخشید هیونگجونگ دستشو رو زانوی پسر گذاشت
_اگه فکر میکنی از دستش ناراحتی باهاش حرف بزن_معلومه که دلخورم.من ازش کمک خواستم اما جوری رفتار کرد که انگار اهلش نیست
اما الان خودشو به رخم میکشه!
ВЫ ЧИТАЕТЕ
🍒Cherry blossom🍒 xdinary heroes
Фанфик🌸شکوفه ی گیلاس🌸 Gayeon عشق میتونه بهترین اشتباه انسان باشه...