_واقعا خوشحالم که دعوتمو قبول کردی!
جونگ سو با لبخند جوابشو داد و برای خودش یک گیلاس شامپاین برداشت
گونیل که کم حرف تراز همیشه بود، روی کاناپه نشست و با کنجکاوی به فضای خونه نگاه کرد
_خونه ی قشنگی داریسوبین به پسر بزرگتر پیوست و رو به روش نشست
_طراحیش کار یکی از دوستامه... اگه مایل بودی شمارشو بهت میدمگونیل لبخندی زد و سرشو تکون داد
سوبین با پیرهن سفید و شلوار جین تیره، موهاش رو سشوار کشیده بود و مرتب بنظر میرسید
_چرا انقدر دیر اومدید؟
جونگ سو از کاپ کیک هایی که روی میز بود ، برداشت و طعمشو امتحان کرد.
گونیل که سکوت پسر رو دید خودش جواب داد
_یکم کار برامون پیش اومد. متاسفم که منتظرت گذاشتیمسوبین که با گونیل احساس راحتی میکرد ، گیلاس خالی شدش رو پر کرد
_اصلا مشکلی نیست
صدای ملایم موسیقی دلنوازی توی فضای خونه میچرخید و بوی عود خوش بویی که سوبین روشن کرده بود، آدم رو آروم میکرد
_این کاپ کیک ها خیلی خوشمزه ست، از کجا گرفتی؟
سوبین چشماش ریز شد و با لبخند جواب داد
_اگه بخوای میتونم برات بخرمجونگ سو با تعجب نگاهش میکرد و باقی کاپ کیک رو توی دستش نگه داشته بود
گونیل بجای پسر جواب داد
_ممنون از لطفت فقط آدرسش رو بدهبا صدای گونیل، پسر روشو برگردوند و نگاهش کرد
_هرطور تو بخوایگونیل برای عوض کردن فضا و پرت شدن حواسش، با کنجکاوی پرسید
_توی خونت روحیه ی هنری موجمیزنه! باید نویسنده باشیسوبین لبخند زد و روی لپش چال بوجود اومد
_خب نه دقیقابا نگاه منتظر گونیل و جونگ سو، ادامه داد
_من مربی رقصم. کار اصلیم رقصیدنه اما در کنارش کار نویسندگی هم میکنمجونگ سو ابروشو بالا انداخت و با دهان باز نگاهش کرد
_چه خفنگونیل زیر چشمی به دوست پسرش نگاه میکرد و با اخم پرسید
_کتابی هم چاپ کردی؟_خب نه هنوز... راستش اونقدرا جالب نیستن
جونگ سو با اعتراض بین بحث پرید
_این حرفو نزن اگه به نوشتن علاقه داری باید ادامه بدی.من خیلی دوست دارم بخونمشونسوبین با خجالت سرشو زیر انداخت
_واقعا اینکارو میکنی ؟_آره حتما
گونیل نفسشو بیرون داد و کراواتشو شل کرد
_امیدوارم جونگ سو بتونه کمکت کنهسوبین سرشو تکون داد و بلند شد
_اصلا حواسم نیست. باید میز شام رو بچینم
ESTÁS LEYENDO
🍒Cherry blossom🍒 xdinary heroes
Fanfic🌸شکوفه ی گیلاس🌸 Gayeon عشق میتونه بهترین اشتباه انسان باشه...