37. قاضی

20 4 0
                                    

جلوی دادگاه پر از برگ های ریز بود که روی زمین ریخته بودن.
به هوای ابریِ کره برگشته بودن و بعضی از رهگذر ها چتری در دست داشتن

آقای گو با تیپ رسمی و مرتب جلوی دادگاه رو به جونگ سو توضیح داد:
_فلش توی دادگاه به قاضی تحویل داده میشه. ازت می‌خوام نگران نباشی. وقتی صدات کردن به جایگاهت میری و به سوالات جواب میدی

جونگ سو نفسشو بیرون داد و با بیتابی و اضطراب پرسید
_حتما نیاز بود براش دادگاه تشکیل بشه؟

گونیل بجای پدرش جواب داد
_آره. حتی اگه قراره از گناهش تبرئه بشه باید توی دادگاه باشه. خودت میدونی بی دی اس ام توی کره قوانین سفت و سختی شاملش میشه

پسر با پیرهن رنگ روشن و شلوار کرم، کراواتش رو محکم کرد
_باشه. قیافه ی ووجین حسابی دیدنی میشه

گونیل لبخندی زد
_آره

وکیل جانگ چند تا کاغذ به دست جونگ سو داد تا مطالعه کنه
_باید زودتر بهت خبر میدادم.فکر میکردم لحظه ی آخر ووجین سر عقل بیاد و نیازی به دادگاه نباشه

گونیل با کت و شلوار مشکی و پیرهن آبی روشن، به آسمون نگاه کرد
_امیدوارم امروز بارون نباره. چتر نیاوردم

جونگ سو با استرس کاغذ هارو میخوند و ناخودآگاه به گونیل چسبید و دستش رو دور آرنجش حلقه کرد

گونیل نگاهی به رنگ پریده ی پسر انداخت و رو به وکیل جانگ گفت
_واقعا نیازه جونگ سو حرف بزنه؟ فکر میکردم فلش ضبط شده کافی باشه

مرد جوان که چهره ی جذاب و استخوانی داشت ، با لبخند جواب داد
_ما می‌خوایم حتما اون پسر رو امروز بیرون بیاریم

آقای گو سرشو تکون داد
_این مدت خیلی لاغر شده. حتی بهش آسیب زدن نامر....

جونگ سو سرشو بالا آورد و دست گونیل رو ول کرد
_آسیب؟

مرد میانسال که از حرفش پشیمون شده بود، سریع جواب داد
_چیز مهمی نبود. ذهنت رو درگیر نکن

جونگ سو سکوت کرد و سرشو زیر انداخت
گونیل قلبش دچار‌ درد شد اما به خودش غلبه کرد و دستش رو دور شونه ی جونگ سو گذاشت
_نگران نباش. همه چی درست میشه








_لطفا متهم توی جایگاهش بایسته!

اوده با چهره ی سرد و بی تفاوتش بلند شد و با قدم های آهسته به سمت جایگاهش رفت
جونگ سو با دیدن تن لاغر و ضعیف شده ی پسر ، آهی کشید و در بهت نگاهش کرد

ووجین با لباس رسمی و قیافه ی شاکی ردیف اول نشسته بود.‌وکیل مین با جدیت کنار ووجین نشسته بود و باهاش صحبت میکرد

با ته ریش جو گندمی و موهای پرپشون ایستاد و خطاب به اوده گفت:
_این درسته که شما این زخم ها و کبودی ها رو روی بدن موکل من ایجاد کردید؟

🍒Cherry blossom🍒 xdinary heroesTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang