گائون با صدای بلند موبایلش، از خواب بیدار شد
شب گذشته رو به یاد آورد و از ناراحتی چشم هاشو بستتنها کاری که کرده بود ، گذاشتن یک کاغذ یادداشت برای جویون بود ، ازش عذرخواهی کرده بود اما فکر نمیکرد یادداشتش بتونه اوضاع رو درست کنه
موبایلش بارها زنگ میخورد و گائون کلافه صداشو قطع کرد. خواست بره و آبی به صورتش بزنه که خانم پارک رو دید که تو نشیمن نشسته و با آقای گو صحبت میکنه
_سلام. صبح بخیر
خانم پارک سرشو زیر انداخت و آروم سلام کرد.
گائون که متوجه جو متشنج شده بود، به آقای گو با کنجکاوی نگاه کرد_چیزی شده؟
مرد که خسته و آشفته بنظر میرسید، بلند شد و دست پسر رو گرفت
_بیا بشینپسر جوان با تعجب روی کاناپه نشست. ساعت ۱۱ ظهر بود و نور تندی به نشیمن میتابید
_چیشده؟ دارم نگران میشم
خانم پارک بلند شد تا فنجون های قهوه رو از روی میز جمع کنه
آقای گو دستی توی موهاش فرو برد و با جدیت نگاهش کرد_جونگ سو و گونیل! رابطه دارن؟
گائون جا خورد و آب دهنشو به سختی قورت داد
_من نمیدونم_بسه گائون. تو پسر دروغ گویی نبودی
گائون سرشو زیر انداخت و سکوت کرد
_چیشده آقای گو؟_یک نفر رسانه هارو پر کرده که جونگ سو با پسر منه! و اظهار داشته گونیل از آسیب پذیر بودنش سو استفاده میکنه
گائون خواست سریع واکنش نشون بده که آقای گو در ادامه گفت
_رسانه ها راجب تو و جویون هم حرف میزنن_چی؟
_اینکه شما دوتا باهم رابطه دارین! پس برای بار آخر میپرسم گائون! گونیل و جونگ سو باهم رابطه دارن؟
گائون لبشو گاز گرفت و بغض کرد. همش تقصیر خودش بود
خانم پارک از آشپزخونه بیرون اومد و با چهره ی گرفته و لحن سرد گفت
_فکرمیکردم همه چیزو بهم میگیگائون سرشو بلند کرد و به آقای گو زل زد
_پسرتون با جونگ سو مدتی هست که باهمن!آقای گو چینی به پیشونیش داد و سرشو زیرانداخت
_اما درمورد من و جویون...
_خب؟
_حقیقت نداره! دوست پسرش بخاطر حسودی این اخبارو پخش کرده
آقای گو از خانم پارک تقاضای یک فنجون دیگه قهوه کرد و در سکوت به تمام ماجرا از زبون گائون گوشداد ...
______________________________________چند بار در زد اما کسی باز نکرد. با عصبانیت به در کوبید
_زود بازش کن کریس. میدونم اونتویی
KAMU SEDANG MEMBACA
🍒Cherry blossom🍒 xdinary heroes
Fiksi Penggemar🌸شکوفه ی گیلاس🌸 Gayeon عشق میتونه بهترین اشتباه انسان باشه...