آقای کیم بعد از صحبت طولانی با دکتر جونگسو ، بالاخره تونست راضیش کنه تا جونگ سو مرخص بشه
البته تحت شرایطی که کسی کنارش باشه تا مراقبش باشه
بعد از رفتن دکتر، آقای کیم به جونگ سو لبخند زد
_میتونیم بریمپسر لبخند کمرنگی زد
_خودم میرم!تو به کارات برس پدر_واقعا فکر کردی میذارم برگردی خونه ی خودت ؟
جونگ سو با چشم های بهت زده نگاهش کرد
_من نمیخوام مادر بااین حال منو ببینهگونیل که کنار در ایستاده بود، چند قدم به جلو اومد
_فعلا پیش من میمونی!جونگ سو بدون اینکه نگاهش کنه، به آقای کیم خیره شد
_مجبورم؟_تا زمانی که بتونم خونتو بفروشم و جای جدیدی برات بگیرم، آره
جونگ سو نگاه طلبکارانه ای به پدرش انداخت
_اون خونه پراز خاطراته!گونیل به وسط بحثشون اومد
_یکم که حالت بهتر شد میبرمت وسایلی که برات مهمه رو بردار. دیگه هم مخالفت نکنجونگ سو سکوت کرد و بغضش رو بروز نداد
بدون اینکه حرفی بزنه بلند شد و با کمک پدرش لباس پوشیدطرفای ظهر بود و دو پسر از بیمارستان به خونه رسیده بودن. جونگ سو از وقتی پاشو تو خونه ی گونیل گذاشته بود، توی اتاق روی تخت خوابیده بود و چیزی نمیگفت
گونیل بهش فضا داد تا با تغییرات کنار بیاد. در اتاقشو بست و مشغول درست کردن ناهار شد که صدای زنگ خونش به صدا دراومد
بعد از باز کردن در، نگاهشو به زمین داد
_خب میبینم که همتون اومدین!جونهان زودتر وارد شد و دستشو دور گردن گونیل انداخت
_نکنه دلت تنگ شده بود برامون!گائون و جویون ساکت تر بودن و بعد از اینکه وارد نشیمن شدن، با بیحالی روی کاناپه نشستن
گونیل از توی آشپزخونه ظرفی برای خورد کردن سبزیجاتش آورد و پشت میز ناهار خوری نشست تا همزمان هم پیش پسرا باشه هم ناهار درست کنهجویون بهش لبخند زد
_هیونگ کمک نمیخوای؟گونیل که مشغول پوست کندن هویج بود، لبخندشو جواب داد
_نه فعلا. راستی حال مادرت چطوره ؟ خیلی زحمت کشید_خوبه هیونگ. هنوز خبر جدید رو راجب اوده نشنیده!
_خوبه.شاید بتونیم زود جمعش کنیم
گائون بی توجه به صحبت هاشون گیتارش رو برداشت و خواست به اتاق بره که گونیل صداش کرد
_جونگ سو خوابه. بذار استراحت کنههر ۳ پسر با کنجکاوی نگاهش کردن
جونهان با تعجب پرسید:
_اینجا چیکار میکنه؟_جریانشطولانیه. هروقت حالش خوب بشه خودش میگه
VOCÊ ESTÁ LENDO
🍒Cherry blossom🍒 xdinary heroes
Fanfic🌸شکوفه ی گیلاس🌸 Gayeon عشق میتونه بهترین اشتباه انسان باشه...