" هزا عمیق ترین لبخند از سر زیبایی بود که به جهانِ پوچ زندگی میبخشید .
تمام وجود ان پسر زیبایی بود...لو فقط لبخندی از سر درد بود و نقابی برای پنهان کردن دردِ قلبش
دردی که انقدر به وجودش عادت کرده بود که اگر روزی نباشد دلتنگش میشودبالاخره دوستی قانون هایی دارد.
لو دوست خوبی است!
منتظر دوست خوبش میماند..... "****
اگه هز یه رنگ بود بنظرتون چه رنگیه ؟
اگه دوست داشتین با ووت و کامنت هاتون ابی به بوکم هدیه کنین :)))
YOU ARE READING
MOST BLUE FEELING ¦ ابی ترین احساس
Fanfictionکامل شده.. " من از دریا ها تنفر دارم... من از اسمان ها نفرت دارم... لو من بعد تو از ابی ترین حس ها نفرت دارم... لویی تو ابی ترین انسانی.. من عاشق ابی ترین معجزهٌ اسمان شدم.. بعد رفتن تو من از ابی ها نفرت دارم " Kapel = Larry Genre = Angst. Romanti...