به عنوان رایترِ فیک ازتون خواهش میکنم مطالب آخر پارت رو حتما بخونید^^🧸🤍•
•
•مشغول پاک کردن خاک روی قفسه ها بود که با باز شدن در،زنگوله ی بالای در به صدا دراومد.
~🤍~
با دیدن مشتری همیشگیش و دختر وروجکش از روی چهارپایه کوچک پایین اومدو با لبخند دلربایی به استقبال اونها رفت.
+اوه..خانم لی خوش اومدین!
و همزمان لپ جیوو دختر خانم لی رو کشید!.
-خیلی ممنون تهیونگ شی..راستش کمی عجله دارم باید به جلسه ای برسم،میشه...فقط دو ساعت...جیوو رو تحمل کنی؟!با کمی خجالت بیان کرد و منتظر جواب پسر شد.
+هوممم..خب...آره..راستش امروزم فکر نمیکنم مشتری زیادی داشته باشیم،آقای پارک هم کاری براش پیش اومد و رفت و خب منم تنهام..شاید.. بتونم...برای جیوو کتاب بخونم!
و دست دخترک را گرفت.با جواب پسر لبخندی زد:
-خیلی خیلی ممنونم...حتما جبران میکنم تهیون...با صدای تیز مانندی که به نظر میومد دراثر تیکآف یه ماشین باشه(چقددد آشنا ن؟🌚)،نتونست حرفشو کامل کنه:
-آه..این دیگه چی بود؟!
+نگران نباشین آدمای دیوونه معمولا اینجاها زیاد میگردن!
-هوممم..خب..پس من دیگه میرم..بازم ممنون تهیونگااا.بوسه ای روی سر دخترش زد و به سمت در رفت!
با رفتن خانم لی جلوی جیوو زانو زد تا هم قدش بشه:
+خببب...حالا چیکار کنیم جیوو شی؟!
-نُمُدونم!..خنده ای از شیرینی دخترک کرد و بعد از بلند شدن اونو به سمت یکی از میز ها کشوند..
+بهتره یکم باهات کتاب خوندن کار کنم هومم؟
اما دختر اونقدر محو اشکال زیبای روی کتاب قصه های کودک بود،که اصلا صدای اونو نشنید.
به سمت قفسه ها رفت و بعد از برداشتن چندین کتاب که فکر میکرد مناسب سن جیوو باشه،پشت میز نشست..
CITEȘTI
𝖡𝗅𝖺𝖼𝗄 & 𝖶𝗁𝗂𝗍𝖾 || 𝖪𝖮𝖮𝖪𝖵
Acţiune-قرار نیست دست از سرم برداری؟ +ن تا وقتی که چشمات باعث بشه زندگی کنم... - عاشقانه ای بین B&W. عاشقانه ای که بیشتر شبیه ورود به یک گوداله. عاشقانه ای که جونگکوک حاضره برای اون جونشو بده! Genre: DARK . MAFIA . ROMANCE . ANGST Writer: AYRA 🥇# 1 Dark �...