بعد یه قرن سلام.
فیض ببرید از کاور.
ای بشری که خودت میدونی تو رو میگم. ای R کامنت بزار توله سگ کشتی منو....از دید لوسیفر:
بعد از انجام کارام و محکوم کردن چند نفر رسیدم خونه.تعجب اورد بود که ساکت بود...
سمت اتاق جیمین رفتم و با دیدن صحنه رو به روم احساس کردم قلبم اکلیل پمپاژ کرد.....
رزی جیمینو رو پاهاش گذاشته بود و داشت سرش رو بوس میکرد
(اینجوری)
*اوه آپا...
دوید و جیمینو برگردوند تو گهوارش جیمینم با کمال میل به خوابیدن ادامه داد...(خوشبحالش😢📚)
٪خنده* چیزی نیست رز. چه خبر چکار کردی امروز....
*ها.. آها هیچی فقططط. یه نقاشی کشیدم از مامان...
میدونستم. رزی وقتی دلش برای کسی تنگ میشه ازش یه نقاشی میکشه..
٪ببار ببینم نفس بابا
*چشم.....
٪خیلی عالیه رزی...
*امروز اتفاق جالبی افتاد. تو کلاس هنر شانسی که کلمه در آوردیم و باید تا پایان کامل کلاسا و گرفتن مدرک طراحی بیشتر روی اون طرح تمرکز کنیم. برای من فرشته افتاد.... میخوام وقتی کامل یاد گرفتم حسابی فرشته بارون کنم اتاقمو...
٪هوممم چه خوب دخترم اوکیه دیگه. برو تمرین کن بابایی. بدو برو...
+سکسه به اضافه خنده به اضافه گریه*
٪خنده* تو چی میگی این وسط جوجه...
رفتم کنارش و بلندش کردم و رفتم روی مبل بزرگ توی اتاقش و صورتشو نگاه کردم
YOU ARE READING
Angel.Devil
Romansفصل 1 پایان یافته به زودی با فصل 2 و 3 برمیگردم جیمین بچه یه فرشته و شیطانه تو تمام سال های زندگیش فکر میکنه مامانش مرده ولی مادرش تمام مدت حواسش به اون بوده.... بخشی از فیک... +ولی من عاشقش شدم ×تو اشتباه میکنی. نکنه میخوای مثل مادرت تبعید و مجازات...