فصل 1
پایان یافته
به زودی با فصل 2 و 3 برمیگردم
جیمین بچه یه فرشته و شیطانه
تو تمام سال های زندگیش فکر میکنه مامانش مرده ولی مادرش تمام مدت حواسش به اون بوده....
بخشی از فیک...
+ولی من عاشقش شدم
×تو اشتباه میکنی. نکنه میخوای مثل مادرت تبعید و مجازات...
امروز رسیدیم به استادیوم و جین به یونگی گفت بره اون دوستشون رو بیاره. و حدس بزنین چی؟ اون جفت یونگیه فاک اوکی
وارد اتاق شدن و بعد یکم احوال پرسی و شناختن همدیگه وقتش شد تهیونگ بره سر کارش
٪خب دیگه باید برم وگرنه دیرم میشه
_مگه شغلت چیه ته؟
٪من روانپزشکم😗
_اوه اوکیه... بعد تموم شدن کارمون به کوک گفتم که جلوی داروخونه نگهداره یه مسکن بگیرم. ولی خب... برای گرفتن یه چیز دیگه رفته بودم... بعد خریدنش به اضافه مسکن برگشتم تو ماشین و راهمون رو سمت خونه کج کردیم.
بعد شام که کوک خوابش برده بود رفتم تو دستشویی و بیبی چک رو از تو جیبم درآوردم و تستو گرفتم
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
+فاک میدونستم
فعلا چاره ای نبود نمیتونستم به کوک بگم چون خواب بود... پس...خوب میشد اگه فردا بگم بهش
صبح روز بعد:
هوف امروز من مرخصی ام و کوک سر کاره و چرا ذوق دارم برای گفتن بهش؟ ولی اگه...بچه رو نخواد چی؟ فاک جیمین بیخیال مگه میتونه نخواد.....
تقریبا ساعت ۸ شده بود و کوک هنوز نیومده بود خونه. با فکر اینکه شاید جین بهش اضافه کاری داده یکم دیگه منتظر موندم... انقدر وایستادم تا روی مبل خوابم برد... صبح روز بعد با صدای آلارم بیدار شدم.... کوک هنوز نیومده بود خونه.. خیلی ترسیدم برای همین به جین زنگ زدم
@اوه سلام موچی چه خبر شده؟
+هیونگ کوک پیش توعه؟
@چی؟چرا باید کوک اینجا باشه. اون دیروز ساعت ۷ از استادیوم اومد بیرون
+و...ولی تا الان نیومده خونه هیونگ
[صدای زنگ در]
+فکر کنم اومد هیونگ باید برم
@از طرف منم بزن تو دهنش برای نگران کردنت بعدشم بهم زنگ بزن. تا ۲۰ دقیقه دیگه زنگ نزنی میام خونت
+باشه هیونگ
قطع کردم و رفتم سمت درو بازش کردم. کوک بود ولی چرا... انقدر عصبانی
از جلوی در هولم داد کنار و اومد تو خونه. تعجب کردم و درو بستم...بی توجه به عصبانیتش سوال پیچش کردم... دست خودم نبود نگران شده بودم
همینجوری دعوامون بیشتر و بدتر میشد تا اینکه... کوک زد تو گوشم و هولم دار رو زمین
شوکه شدم که نفهمیدم رفت سمت در. با صدای در به خودم اومدم و رفتم دنبالش...
انقدر رفتن دنبالش برام مهم بود که حتی کفشم نپوشیدم.... کلی دنبالش دوییدم ولی اون جوابمو نمی‌داد و داشت میرفت سمت ماشین... داشت ترکم میکرد؟ به همین راحتی؟ چرا؟
دیگه از نفس افتادم و نتونستم بدوعم. کوک ماشینو روشن کرد و از کنارم رد شد
همونجا نشستم و انقدر اشک ریختم که خوابم برد
Jin pov:
برای بار ۳۰ ام به گوشی جیمین زنگ زدم.. دیگه بسته میرم دنبالش[از این دوستا میخام🤕]
سوار ماشین شدم و سمت خونه جیمین حرکت کردم که توی اون وضعیت دیدمش...چه اتفاق فاکی ای افتاده؟!
رفتم سمتش و بغلش کردم بردم تو اپارتمانشون. جیمین گذاشتم رو مبل که بیدار شد... داشتم پاهاشو باند پیچی میکردم که ازش خواستم بهم بگه چیشده... با هر جملش نقشه قتل کوکو میکشیدم
آخرش انگار آب ریختن روم...جیمین باردار بود؟! فاک.....
چند روز گذشته بود. من جیمینو اینجوری تو این وضعیت تنها نمیزارم... به هر بدبختی ای بود راضیش کردم بیاد پیش منو نامجون....
سه ماه بعد:
Jimin pov:
سه ماه گذشته بود و هنوز خبری از کوک نبود....
دیگه از برگشتنش ناامید شده بودم. امروز تونسته بودم جین هیونگ راضی کنم برگردم خونه خودم... رسیدم اونجا و وسایلمو دوباره گذاشتم تو جاش... بلند شدم و رفتم بیرون تا برای آلفا کوچولوم یکم وسیله بگیرم... تو راه بودم که یهو..... انگار کشیده شدم سمت بالا...فاک فاک فاک فاک فاک بهشش پدرم داره برم میگردونه جهنم....
توی یه جای سیاه و تاریک و سفت فرود اومدم... از ترس یه گوشه تو خودم مچاله شدم...بعد چند دقیقه یکی اومد بالا سرم...
●پس بالاخره پیدات شد. دقیقا جلوی دستم...الان قدرت دست منه...برای نابود کردنت پارک جیمین. ولی نه به این راحتی ها..نو نو نو.... قراره با زجر بمیری...
بعد یه تلسم خوند که باعث شد بلافاصله رحمم درد بگیره و بیوفتم رو زمین...خون داشت از مقعد و دهنم خارج میشد ولی توانایی تکون خوردن نداشتم.......
هاییی جیومین اومددد
خب بگم کهه داریم به پارت های پایانی فصل یک انجل دیول نزدیک میشیم.. تقریبا فقط دو سه پارت مونده... و اهم گایز من چون کارتم موجودی نداره و نتم رو به شهادته تا سر برج آپ نداریم...
و اینکه فالوم کنین تا بوک های فصل دو و سه و حتی شاید فصل چهار رو از دست ندید.. البته اعلامیه و اسم بوک ها رو اینجا یا توی بوک خبر های مهم Important news بزارم😗
اره دیگه....خب. فکر میکنین کوک چرا جیمینو ترک کرد؟ چرا حال جیمین با اون تلسم بد شد؟ به نظرتون بچش میمیره؟
