ممنون که این فیک رو برای خوندن انتخاب کردیناین فیک توی بازهی زمانی خاصی نیست و همهی اتفاقات فقط ساختهی ذهن منه
<◇>
کیم تهیونگ
دزد دریایی مشهور
تحت تعقیب امپراطوری
برای سرش جایزه در نظر گرفته شده
یکی از ثروتمند ترین دزد دریایی هست
بر اثر برخورد صائقه بهش، یه رد صائقه به رنگ سیاه روی گردن تا پایین سینهش داره
سی سالهجئون جونگکوک
پسر وزیر اعظم جئون
چهارمین پسر مهم، زیبا و مشهور امپراطوری
بیست سالهپارک جیمین
پسر دورگه کره ایی ژاپنی
پسر تاجر پارک
زبان کره ایی بلد نیست
بیست و سه سالهمین یونگی
مغز غارتگر کشتی
قبل از گیر کیم تهیونگ افتادن سردستهی یک گروه دزد توی ژاپن بود
بیست و نه سالهکیم نامجون
فرماندهی جنگنده های کشتی
قبلا توی امپراطوری فرماندهی جنگ بوده
به اشتباه به عنوان قاتل شاهزادهی سوم شناخته شده بود و فرار کرده
تحت تعقیب
سی و سه سالهکیم سوکجین
دستیار دست راست تهیونگ
از بچگی باهاش بزرگ شده
طبیب
سی و دو سالهجانگ هوسوک
منبع اطلاعات امپراطوری
بیست و هشت ساله<◇>
به چهارمین فیک من خوش اومدین^^
همونطور که گفتم این فیک توی بازهی زمانی خاصی نیست، یعنی هیچ تاریخ و سال مشخصی نداره.
گاهی کلماتی امکان داره وجود داشته باشن که مال زمان حال باشه، پس از اونجایی که گفتم تاریخ و زمان وقوع مشخصی نداره شما زیاد بهش فکر نکنین. همچنان اینکه اگه نوع حکومتشون امپراطوریه فکر نکنین حتما مال زمان قدیمه. ^-^شاید اتفاقات غمانگیز پیش بیاد اما بین کارکترها و کاپل ها هیچگونه جدایی، دعوا، خیانت و تجاوز نیست.
زندگی عاشقیشون قراره اروم پیش بره.امیدوارم این فیک رو باهم تموم کنیم و تا اخرش باهم باشیم^^
خوشحال میشم ازش حمایت کنین
مواظب خودتون باشین^^
دوستون دارم♡
ESTÁS LEYENDO
<Dov'e L'Amore>
Fanficآزادانه دویدن؟ آزادانه نفس کشیدن؟ آزادانه رقصیدن؟ من نمیشناسمشون، آزادی برای من معنی ندارد. قبل از دیدن دریا تمام آنچه از زندگی میدانستم، این بود که من باید روزی به عنوان فرد بزرگی وارد کاخ شوم و جایگاهی داشته باشم. اسم: عشق کجاست نویسنده: Enisle...