سلاممم
مرسی از اونایی که نظر دادن و منتظر قسمت جدید بودن، واقعا برام ارزش داره و امیدوارم که دوستش داشته باشید🤍✨
__با اینکه سونگ مین از دیدن مین هی همراه دوست پسر جدیدش و چند نفر دیگه و البته یار همیشگیش، ته سو، تعجب کرده بود اما چندان بروزش نداد. از دور نگاهش کرد تا وقتیکه بتونه یه فرصت برای حرف زدن با اون دختر پیدا کنه.
مین هی تمام مدت با هیون وو میخندید و ظاهراً خیلی به خودش رسیده بود. هوسوک کنارش نشست و گفت:"خیلی وقته داری نگاهش میکنی، اگر بخوای کار پسررو برات تموم میکنم."
سونگ مین خندید اما یه خنده غمگین و بی حال. هوسوک ابرویی بالا انداخت و سونگ مین به معنای نه سری تکون داد. هوسوک شونه ایی بالا انداخت و از نوشیدنیش لذت برد و وقتی دید آبی از سونگ مین گرم نمیشه شروع کرد به لاس زدن با دخترای کناریش که تو نخ سونگ مین بودن و شمارشو میخواستند.
وقتی دوست پسر مین هی ازش دور شد از جاش بلند شد و به سمتش رفت، سعی کرد بدون اینکه لمسش کنه توجه اشو جلب کنه. ته سو اول متوجه اش شد و به مین هی گفت تا بهش نگاه کنه. مین هی با دیدنش لبخند مصنوعی زد:"هی، اینجا چیکار میکنی؟"
سونگ مین خندید:"نرماله که توی کلاب خودم باشم."
ته سو جا خورد، انتظار نداشت اینجا برای سونگ مین باشه ولی مین هی انگار خیلی تعجب زده نشده بود پس به تکون دادن سرش اکتفا کرد و سونگ مین ادامه داد:"فقط..میخواستم درباره اون شب..میدونی.."
مین هی حرفشو قطع کرد، نمیخواست موقع گفتن این حرف ها توی صورت سونگ مین نگاه کنه پس به جام شامپاینش خیره شد و گفت:"چون با هم رابطه داشتیم نباید حتما دوست داشته باشم..مگر اینکه تو.."
سونگ مین پوزخندی زد:"درست میگی ولی من اینو نمیخواستم، میخواستم بدونم که چرا اصلا سمتم اومدی و حالا داری ازم دوری میکنی.."
مین هی آهی کشید، ترجیح میداد حقیقت رو بگه:"صبح روز بعد که داشتم اینجارو ترک میکردم همه چیزو فهمیدم..میخوای بدونی چی درباره ات فهمیدم؟ که یه قاچاقچی موادی؟"
ته سو چشم هاش گرد شد و داد زد:"چی؟؟"
سونگ مین نگران نبود که بقیه در این باره بفهمن هرچند صدای موزیک انقدر بلند بود که توجه کسی جلب نشد. به مین هی نزدیک شد و بازوش رو گرفت و نوازش کرد و تو صورتش گفت:"تمام این مدت بخاطر این ازم دوری میکردی؟ یعنی دوستم داری؟"
مین هی پوزخندی زد:"واقعا انقدر برات مهمه؟ نکنه فکر کردی با همچین آدمی رابطمو ادامه میدم؟"
سونگ مین به لب های قرمزش نگاه کرد و ادامه داد:"بخاطر فراموش کردن من با اون وارد رابطه شدی؟ فقط چون من خطرناکم؟"
مین هی با حرص دستشو کشید و سونگ مینو پس زد، با اخم نگاهی انداخت و گفت:"بسه، نمیخوام ادامه بدم..میخوام امشب با دوست پسرم خوش بگذرونم..بدون مزاحمت تو!"
YOU ARE READING
Drugs | Kookv
Fanfiction"کاش میشد برگردم به اون روزی که دیدمت..کاری میکردم که هیچ وقت چشمم به چشمت نخوره جئون جونگکوک." تهیونگ با چشم های پر از اشک گفت و نمیدونست که قلب جونگکوک با هر کلماتش هزار بار تیکه تیکه شد. کاپل اصلی:کوکوی کاپل های فرعی:یونمین، نامجین و یک کاپل است...