هی گایییییز 🙌
چه خبرا ؟ چیکارا میکنین ؟
بریم این پارت رو بخونیم که دیگه آپش خیلی دیر شده 😅
_ الو ؟
لویی آب دهنش رو قورت داد و سعی کرد هیجانش رو کنترل کنه :
_ اگه کسی پیشته خواهش میکنم به روی خودت نیار که من پشت خطت هستم ! نایل خواهش میکنم ...
چند لحظه هیچ صدایی به گوش نرسید و بعد کم کم صداهایی از دور شنیده شد صدایی که شبیه به صدای جانی بود گفت : چه خبر شده نایل ؟ چرا خشکت زده ؟ کیه ؟
صدای نایل دستپاچه به گوش رسید : امروز ... عام ... امروز باید یه کار خیلی مهم انجام میدادم و یادم رفته بود پس فعلا میرم ... من دوباره میام ... فعلا بای .
صدای نفس نفس زدن نایل تو گوش لویی پیچید . صدای بسته شدن در اومد و بعد جیغ نایل رو شنید : لعنتیییییی ! لویی تو کجایی ؟ از دستشون در رفتی ؟ باید بیام دنبالت ؟ چیکار باید بکنم ؟ بهت آسیب زدن ؟
فرار کردی ؟_ نایل ! نفس بکش !!!
_ تو برای کسی که فرار کرده زیادی خونسرد نیستی ؟
_ چون من فرار نکردم نایل ! با گوشی هری باهات تماس گرفتم ... میدونستم این خطت رو هیچکس نداره واسه همین بهش زنگ زدم .
_ اون پسره ی عوضی رو خودم میکشم !
_ نایل این خطت کنترل نمیشه ، درسته ؟
آره این خط مخفی منه در واقع ! لویی الان چی شده ؟ تو خوبی ؟
_ من خوبم نایل ! یه آدرس بهت میگم فردا ساعت دوازده به بعد شب بیا . مطمئن باش هیچکس تعقیبت نکنه و حتما حتما حتما تنها بیا و حتی به کسی چیزی نگو مخصوصا جانی ! باشه نایل ؟ روت حساب کنم ؟
_ همیشه لویی ! آدرس رو بگو !
و لویی آدرس رو برای نایل گفت .
بعد از اینکه گوشی رو قطع کرد دادش دست هری و بهش نزدیک شد و گفت : نترس ! همه چی درست میشه لاو .
هری به آرومی ولی محکم لویی رو تو آغوشش کشید و روی شونه اش رو بوسید .
لویی غرق گرمای آغوش هری شد .
لویی صبح با صدای گنجشک ها از خواب بیدار شد . عملا وسط جنگل بودن ! صدای یه رودخونه هم از دور به گوش می رسید .
لویی خواست توی تخت بچرخه ولی دست هری که دور شکمش پیچیده شده بود مانع میشد . آروم دست هری رو بلند کرد و خودش رو از آغوشش بیرون کشید . هری تکون ریزی خورد و بعد صدای جذاب اول صبح هری رو شنید :
_ کجا میری لویی ؟
_ هیچ جا . میخواستم یه ذره قدم بزنم .
هری دوباره لویی رو محکم تر تو آغوش کشید و گفت : نه هیچ جا نرو ... پیش من بمون .
ČTEŠ
Stockholm Syndrome
Fanfikce_ تو آزادی هر جا میخوای بری ! _ اگه همیشه من رو اینطوری نگه داری هیچ وقت هیچ جا نمیرم ... سندروم استکهلم تو این اتاق هست !