s2 ep5

555 57 16
                                    

جنگی گریبان جهان را می‌گرفت
جنگی از دل انتقام و به شمشیر نفرت
نبردی سراسر خون
سراسر مرگ
نبردی از جنس جهنم و
لوسیفر

_

_____________________________________

صدای بلند لیسا در تالار بزرگ می پیچید تالاری که از همیشه سرد تر بود : بر من ببار باران خون ...... از من بخواه انتقام را

همه دور حلقه قرمز رنگ ایستاده بودن
آتنا توی حلقه رو به لیسا ایستاده بود نگاهش آرامش داشت
قدرت در دستان اون زن بود

لیسا دستش و رو دوش ته گذاشت و ورد ها رو خوند انگار از اون قدرت می‌گرفت

صداش آروم بود
اما نه نوازش گرانه
جونگ کوک دستش و با خنجر زخمی کرد و گذاشت خونش تو دایره بریزه
سنگین ترین جادو همیشه جادوی خون بود

صدای جیغ
فریاد
حس ترس و وحشت که تمام ساختمون و گرفته بود
البته که اینا صدای تمام جادوگران عجیب و غریب پنهانی بود که هیچوقت دیده نمیشدن

هواسا که پشت سر آتنا وایساده بود شمعی با قدرتش روشن کرد و خوند
زمزمه جادوگران دیوانه کننده و مسحور کننده بود
عین یه آواز تلخ و سرد
شاید یه نجوای عاشقانه

یوبین چشماش و بست و خودش و به آتیشی سپرد که داشت از کنارش شعله می کشید
شعله های قرمز رنگ داغ تر از آتش زمینی بود

شعله ها لباس تیره رنگش و نوازش میکردن و رو بدنش میخزیدن لیسا با حرکت دستش خون و تو آتیش کشید و شعله صد برابر شد

نور آتیشی که آتنا توش می‌سوخت همه جا رو روشن کرده بود
همه یه قدم عقب رفتن
لیسا نگاهی به هواسا کرد و با سر چیزی و تایید کرد
هواسا وردی خوند و همه چیز ساکت شد
نه صدای جیغ و فریادی بود
نه صدای آواز جادوگرا

همه به آتیش خاموش شده نگاه کردن
الهه ای دوباره زاده شده بود

ته به سمتش رفت و برادرزادش و بغل کرد آتنا ته رو بغل کرد و گفت: بالاخره به خود اصلیم برگشتم

ته ازش جدا شد و با لبخند گفت: برات خوشحالم

جونگ کوک بهشون نزدیک تر شد و باید سریع تر شروع کنیم

یوبین ( آتنا ) تایید کرد و گفت: پس من میرم مراقب گایون باش

جونگ کوک سرش و تکون داد و گفت: مراقبش هستم نگران نباش

او رفت
نگاه ها بهم خیره بود
جنگ بزرگی در پیش بود

_____________________________________

المپ

آتنا دروازه بزرگ تالار زئوس و با قدرت باز کرد
همه خدایان اونجا بودن
زئوس هرا پوسایدون آفرودیت هرمس هستیا آپولون آرتمیس هفائستوس ارس دیانیسوس

Kookv Lucifer 666 [ Completed ]Where stories live. Discover now