آفرودیت دوباره به دنیا می آمد
و
المپ نجات پیدا میکرد
فداکاری هیدیس و لوسیفر برای همه غیر قابل باور بود______________________________________
هوای المپ دلنشین بود
نسیم خنک گل های شقایق و می رقصوند و لای برگ طلایی درخت ها می پیچید
هیدیس هنوز به خونه قدیمی خیره بود
این بار با لذت بهش نگاه میکرد
چون این المپی بود که ارزوش و داشتدر اتاق باز شد و لوسیفر وارد اتاق زیباشون شد اتاقی که با طلا و گل تزیین شده بود و تخت بزرگ و سفیدی وسطش بود
ته به سمتش چرخید و نگاهش کرد
جونگ کوک بهش نزدیک شد و گفت: امشب باید انجامش بدیم و من هنوز نگران توامته بلند شد و به سمت جونگ کوک قدم برداشت صورتش و تو دستاش گرفت و گفت: بهم اعتماد کن جونگ کوکم
جونگ کوک به چشمای براق ته نگاه کرد و گفت: تو تمام دنیای منی تهیونگ این و فراموش نکن
ته سرش و جلو برد و گفت: تو تمام نفس های منی
لباشون رو هم نشست و بوسه شیرینی و شروع کردن
ته دستاش و دور گردن جونگ کوک انداخت و با کج کردن سرش بوسه رو عمیق تر کردجونگ کوک کمرش و گرفت و الهش و رو تخت خوابوند از بوسه جدا شد و با چشمای سرخش به ته نگاه کرد
تهیونگ از نگاه شهوتناک لوسیفر به خودش لرزید جونگ کوک سرش و تو گردن ته برد و بوسه های عمیقی گذاشت
ته به کمربند جونگ کوک چنگ زد و درش آورد
لباس جونگ کوک از رو شونه هاش افتاد و بدن بی نقصش و نشون دادته جونگ کوک و رو تخت انداخت و با شیطنت رو شکمش نشست خم شد و لباش و بوسید با دستای گرمش بدن جونگ کوک و لمس کرد و لباس سفید رنگ و در آورد
جونگ کوک کمر ته رو که خودش و تو لباس های اشرافی قایم کرده بود گرفت و گفت: بیشتر از این دیوونم نکن تهیونگ
ته لباش و به گردن جونگ کوک رسوند و گفت: تو دیوونه من هستی لوسیفر
جونگ کوک نفس محکمی از بوسه های محکم ته کشید و گفت: درسته من از اولین دیدار عاشقت شدم
تهیونگ گردنش و با اخم بوسید و گفت: تا ابد هم عاشق من میمونی
جونگ کوک خنده آرومی کرد و گفت: شاید خودت نمیدونی اما من کسی به جز تو رو نمیبینم
این حرف و زد و رو بدن ته خوابید سینه صافش و بوسید و لباس هاش و در آورد
ته چشماش و بست و گفت: عاشقتم جونگ کوک
جونگ کوک چنگی به پهلوش زد و گفت: امشب قراره حسابی دیوونت کنم تهیونگم
ته بهش نگاهم کرد و گفت: من مال توام هر کاری میخوای بکن
جونگ کوک به باسنش چنگ زد و خودش و بین پاهای ته کوبوند
ته آه بلندی کشید و جونگ کوک کارش و دوباره تکرار کرد اما یکم بعد پاهای ته رو از هم باز کرد و به حفره تنگش نگاه کرد دو تا از انگشت هاش و وارد کرد و ته ناله آرومی کرد
جونگ کوک رونش و بوسید و با دو انگشتش محکم ضربه زد
ته ملافه های سفید و چنگ زد و گفت: اههههه جونگ کوکجونگ کوک انگشتش و بیرون کشید و بین پاهاش وایساد
ته به دیک سفت شده جونگ کوک نگاه کرد و لباش و گاز گرفت
جونگ کوک رو بدنش خم شد و لباش و محکم بوسید و تمام دیکش و وارد کرد
ته سرش و به عقب پرت کرد و بدن سفید جونگ کوک و چنگ زد
جونگ کوک گردن کشیده ته رو مک زد و گفت: لعنت اهههته بهش نگاه کرد و گفت: م...محکم تر
جونگ کوک دستاش و بالای سرش قفل کرد و محکم ضربه زد
ته آه بلندی کشید و پاهاش و دور جونگ کوک حلقه کردجونگ کوک گوشش و لیس زد و گفت: عاشقتم الهه زیبای من
ته لباش و رو گردن جونگ کوک گذاشت و محکم گردنش و مکید
جونگ کوک نزدیک گوشش ناله کرد و به ضربه هاش سرعت دادته دستش و به دیکش رسوند و لمسش کرد
جونگ کوک نزدیک گوشش زمزمه کرد: امشب کارمون طولانیه نباید زود بیایته هق آرومی زد و گفت: نمیتونم جونگ کوکی اههههههههه
جونگ کوک عمیق تر از قبل تو بدن الهش کوبید و گذاشت از لذت پر بشه
ته با ناله بلندی رو بدنش خالی شد اما جونگ کوک دیکش و بیرون نکشید پاهای ته رو تو شکمش جمع کرد و با تمام قدرتش ضربه زد
ته کمرش و قوس داد و گذاشت اشکاش بالشت و خیس کنه ساعد جونگ کوک گرفت و گفت: ج...جونگ کوک خواهش میکنم ااااااااااههه
جونگ کوک رونش و اسپنک کرد و سینه های عسلی رنگش و فشار داد
تهیونگ که نمیتونست خودش و کنترل کنه دوباره اتاق و با ناله هاش پر کرد
جونگ کوک رو بدنش خم شد و دیکش و لمس کرد بدن ته از لذت می لرزید و نفس هاش کند شده بود
جونگ کوک لباش و بوسید و گفت: آروم باش عزیزم الان تموم میشه
حرکت دست جونگ کوک رو دیکش داشت تا مرز بیهوشی میبردش و این دیوونه کننده بود
وقتی شکم ته با کام خودش نقاشی شد و بدنش با گرمای کام جونگ کوک داغ شد پلک هاش رو هم افتاد
جونگ کوک دیکش و بیرون کشید و به چهره خواب الهش نگاه کرد همون لحظه نوری کل اتاق و گرفت
به حدی که تا چند ثانیه نمیشد چیزی و دیدوقتی نور کم و کمتر شد جونگ کوک حرکت چیزی و تو شکم ته حس کرد
خم شد و شکمش و بوسید و گفت: دختر زیبای من آفرودیتاز حس عجیبی پر شده بود که هیچوقت فکرش رو هم نمیکرد
پدر شدن هیچوقت برای جونگ کوک معنی نداشت
البته تا اون زمانی که معشوقش و با بچه خودش رو تخت دیداون لحظه همه چی تغییر کرد
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام کوکوی شیپر های جیگر
امیدوارم دوسش داشته باشید
منتظر نظرتون هستم اگه هم دوسش داشتید ووت بدید
🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥
YOU ARE READING
Kookv Lucifer 666 [ Completed ]
Fanfictionلوسیفر 666 زوج:کوکوی ژانر:تخیلی ترسناک🔞اسمات دارک تهیونگ:من دوباره اونو پادشاه جهنم میکنم حتی اگه کل بهشت و به آتیش بکشم فصل اول تموم شد فصل دوم هم به زودی آپ میشه با اسم Lucifer