برگشت
بازگشتش شکوهمندانه بود
حقه های دشمن را سوزاند
همه را به زانو در آورد
جهنم بار دیگر برای پادشاه سر خم کردازنی با ترس و دلهره از اتاقش در اومد رو به یکی از افرادش گفت:دروازه های قصر و محکم ببندید جلوی هر ورودی سه تا نگهبان بذارید نمیخوام هیچ کدوم از افراد لوسیفر وارد بشن
موجود ترسناک تایید کرد و سریع رفت
ازنی به اتاق برگشت و تصویری دید که تمام نقشه هاش و بهم ریخت(عکس صفحه گوشی خودمه😁😁)
ازنی با دیدن با دیدن لوسیفر تمام بدن نفرین شدش یخ زد
لوسیفر کتاب و بست و گفت::میدونی این کتاب چیه؟
ازنی ساکت موند
لوسیفر با حوصله گفت:این کتاب اسمش تاریخچه مرگه ... جوکر کارت هر کی رو بکشه اینجا ثبت میشه البته اسم کسایی که قراره بعدا بمیرن هم توش هست ولی نامرئیه ... میخوای جدیدترین اسمی که مرئی شده رو ببینی؟؟؟
کتاب و به سمت ازنی چرخوند و اسمی برق زدازنی
ازنی از ترس لرزید ولی گفت:منو بکشی.... بقیه جهنم و چیکار می کنی؟ اونا همه بر علیه توان
لوسیفر پوزخندی زد و کتاب و روی میز چوبی گذاشت
بشکنی زد و هر دو از اتاق به بیرون قصر رسیدن
ازنی از چیزی که میدید وحشت کرد
هیچوقت فکر نمیکرد این اتفاق براش بیوفته
همه مردم جهنم بعد از پل سنگی رو به قصر زانو زده بودن قلاده های کلفتی به گردنشون بسته شده بود که زنجیر هاش به دست هاشون بود
جهنم در از سکوت بود انگار کسی نفس نمیکشیدلوسیفر از پشت به ازنی نزدیک شد و گفت:فکر کردی من ضعیفم؟
با حرفش درد غیر قابل تحملی تو بدن ازنی پیچید
فریاد زد و روی زمین افتاد
لوسیفر گفت:با بهشت همکاری کردی تا من و گیر بندازی؟
ازنی که دردش کمتر شده بود نفس های محکمی میکشید
لوسیفر لگد محکمی روی کمرش زد که استخوناش و شکوند فریاد ازنی خنده بلند لوسیفر و در پی داشت
ESTÁS LEYENDO
Kookv Lucifer 666 [ Completed ]
Fanficلوسیفر 666 زوج:کوکوی ژانر:تخیلی ترسناک🔞اسمات دارک تهیونگ:من دوباره اونو پادشاه جهنم میکنم حتی اگه کل بهشت و به آتیش بکشم فصل اول تموم شد فصل دوم هم به زودی آپ میشه با اسم Lucifer