همیشه وابستگی ضعف نیست
ما گاهی برای عزیزان خود می جنگیم
و زندگی میکنیم
لوسیفر مجبور به برد بود
باید می برد حتی به قیمتی گزاف_____________
کوه المپ
هرا با قدم های شتابزده از پله های طلایی رنگ بالا میرفت و دامن سفیدش سنگ و نوازش میکرد
چند دقیقه ای میشد که صدای آذرخش کل جهان و پر کرده بود حتما چیز زئوس و عصبانی کرده بود
هرا باید قبل از اینکه اتفاق بدی بیوفته جلوش و میگرفت
در بزرگ و باز کرد و وارد سالن شد سالنی که همه جاش از سنگ های مرمرین بود
ستون هاش از طلا بود و پنجره های بزرگی داشت که میشد تمام جهان و دید
زئوس با عصای معروفش روی تخت بزرگی نشسته بود و با هر بار تکون دادنش جایی رو به آتیش
می کشید
هرا به سمتش دوید و عصاش و گرفت با فریاد گفت: معلوم هست داری چیکار میکنی؟
زئوس پوزخندی زد و گفت:هر وقت خواستم به جهنم حمله کنم و لوسیفر و نابود کنم نذاشتی اما این بار نمیتونی جلوم و بگیریهرا با اخم گفت:مگه چی شده؟
زئوس با صدای بلندی خندید
از حرص و خشم قهقهه میزد
هرا ترسید
تا به حال همچین رفتاری ازش ندیده بود
زئوس با خشم نفس محکمی کشید و گفت:چیکار کرده؟؟؟ تو که هم دستشونی باید بدونیبلند شد و به سمت آتنا قدم برداشت
هرا با هر قدمی که زئوس جلو میومد عقب میرفت
با صدای آرومی گفت:من هیچ خبری ندارمزئوس لبخند مرموزانه ای زد و گفت: نیازی هم نیست بدونی خبر مرگ لوسیفر همه جا میپیچه حتی تو دخمه های کوه المپ
هرا با چشمای درشت شدش گفت: لوسیفر از فرشته ها بوده اگه بکشیش بهشت باهات می جنگه
زئوس بال های سفیدش و باز کرد و گفت: لوسیفر من و گول زده بهش نشون میدم با کی در افتاده
هرا ساعدش و گرفت و گفت:پشیمون میشی این کار و نکن اگر این کار و بکنی هیدیس و بهشت کل ما رو میکشن کوه المپ و نابود میکنن
زئوس دستش و کشید و رفت
🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥
لوسیفر پشت میز تو اتاق شخصیش نشسته بود
هوا مثل همیشه بود
اوضاع همون بود
مشکلی نبود
ولی برای لوسیفر هیچ کدوم اینا وجود نداشت اون داشت از توی گوی مقابلش صحنه دعوای آتنا و زئوس و می دید پرواز بزرگترین خدای کوه المپ زنگ خطر بود
حتما داشت به اینجا میومد
لوسیفر پیشونیش و مالید تا کمی آروم بشه و بتونه فکر کنه و یه راه حل مناسب پیدا کنه
صدایی از پشت سرش گفت:داره میاد نه؟؟؟
لوسیفر کلافه پوفی کشید و گفت:مگه بهت نگفتم تا وقتی نگفتم بیرون نیا پرومتئوس؟
VOCÊ ESTÁ LENDO
Kookv Lucifer 666 [ Completed ]
Fanficلوسیفر 666 زوج:کوکوی ژانر:تخیلی ترسناک🔞اسمات دارک تهیونگ:من دوباره اونو پادشاه جهنم میکنم حتی اگه کل بهشت و به آتیش بکشم فصل اول تموم شد فصل دوم هم به زودی آپ میشه با اسم Lucifer